سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انســان ِ جــــ ـاری

راز و نیاز با خدا

فاطمه خانم دیدگاه

خدایا آن گونه زنده ام بدار تا نشکند دلی از زنده بودنم

                                                 و آن گونه بمیرانم که به وجد نیاید کسی از نبودنم

گفتم : خدای من ، دقایقی بود در زندگانیم که ھوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغه های دیروز بود و ھراس فردا ،بر شانه ھای صبورت بگذارم و آرام برایت بگویم و بگریم ، در آن لحظات شانه ھای تو کجا بود ؟
گفت: عزیزتر از ھر چه ھست ، تو نه تنھا در آن لحظات دلتنگی که در تمام لحظات بودنت بر من تکیه کرده بودی ، من آنی خود را از تو دریغ نکرده ام که تو اینگونه ھستی .
من ھمچون عاشقی که به معشوق خویش می نگرد ، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم .
گفتم : پس چرا راضی شدی من برای آن ھمه دلتنگی ، اینگونه زار بگریم ؟
گفت : عزیزتر از ھر چه ھست ، اشک تنھا قطره ای است که قبل از آنکه فرود آید عروج می کند ،اشکھایت به من رسید
و من یکی یکی بر زنگارھای روحت ریختم تا باز ھم از جنس نور باشی و از حوالی آسمان ، چرا که تنھا اینگونه می شود تا ھمیشه شاد بود .
گفتم : آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر راھم گذاشته بودی ؟
گفت : بارھا صدایت کردم ، آرام گفتم از این راه نرو که به جایی نمی رسی ، تو ھرگز گوش نکردی و آن سنگ بزرگ فریاد بلند من بود ،که عزیز از ھر چه ھست از این راه نرو که به ناکجاآباد ھم نخواھی رسید .
گفتم : پس چرا آن ھمه درد در دلم انباشتی ؟
گفت : روزیت دادم تا صدایم کنی ، چیزی نگفتی ، پناھت دادم تا صدایم کنی ، چیزی نگفتی ،
بارھا گل برایت فرستادم ، کلامی نگفتی ، می خواستم برایم بگویی .آخر تو بنده ی من بودی چاره ای نبود جز نزول درد  که تو تنھا اینگونه شد که صدایم کردی .
گفتم : پس چرا ھمان بار اول که صدایت کردم درد را از دلم نراندی ؟
گفت : اول بار که گفتی خدا آنچنان به شوق آمدم که حیفم آمد بار دگر خدای تو را نشنوم ، تو باز گفتی خدا و من مشتاق تر برای شنیدن خدایی دیگر ، من اگر می دانستم تو بعد از علاج درد ھم بر خدا گفتن اصرار می کنی ھمان بار اول شفایت می دادم.
گفتم :مھربانترین خدا ، دوست دارمت ... 


کلمات کلیدی: مناجات و دعا، یاد خدا، ذکر خدا

ما مانده ایم ، ما را برسان ای ...!

ســین.میــــم دیدگاه

من و تو تا خدا فاصله ای نداریم !
فاصله را خود ایجاد می کنیم و از او که بهترین است دور می شویم.
هر روز پنج بار خدا ما را می خواند تا قرب به رحمتش را نصیبمان کند اما ، خود فراری هستیم.
ما فاصله را دوست داریم ! ما جدا بودن از همه چیز را دوست داریم.!
و اگر قوانین الهی نمی بود ، ما رهای رها بودیم همچو چارپایان.
انسان، آزاد است و آزادی را دوست دارد.
و آن گاه که خالقش او را فرمان ندهد ، خود حرکت نمی کند .
و سکون ادمی خود خسران است و زیان .
 آدمی با سکون نابود می شود و آن گاه که راه را گم کند بیچاره تر ....
و این است که روح آدمی به قانونی و راهنمایی نیاز دارد .
قانون الهی ، به آدمی اوج می دهد و از فرش به عرش می رساند .
ما شیفته ی دستوریم و بی دستور فعالیتی نمی کنیم .
و بیچارگی دیگرمان این است که هر کار می کنیم جز برای مزد نیست ؛
امام راحل (ره)فرمود : اگر همین حالا به ما بگویند شما بهشتی هستید ،
کدام یک از ما به عبادت خدا رو می کنیم .
به همین خاطر آدمی اگر کاری انجام می دهد نه بخاطر قرب به خدا
بلکه هدف رسیدن به بهشت و رهیدن از آتش است و بس
و این است که اوج نمی گیریم و نمی رسیم .
آنان که رسیدند ، آنان که قرب را درک کردند ، خدا را برای خدا خواستند
نه برای خود .
آنان که مانده اند ؛ خود را خواسته اند بدون خدا و هستی را خواسته اند ولی نه برای
خدا ، تنها خود را دیدند و خواسته هاشان را.
و اینجاست که مفهوم کربلا مصداق می یابد ...
اینجاست که حسین مصداق خود تا خدا می شود
اینجاست که ما می مانیم و کاروان کربلائیان به مقصد می رسند.
گمان نمی کنم راه بسته شده باشد ولی رهروی نیست تا راه رود.
ما مانده ایم ، ما را برسان ای سفینه ی عشق ، ای حسین


کلمات کلیدی: مناجات و دعا، ذکر خدا، امام حسین(ع)

حریم خصوصی خدا!

ســین.میــــم دیدگاه

استادی داشتم که میگفت : ما که هر کسی رو تو حریم خصوصی خودمون راه نمیدیم ،چی شده که حالا خودمون وارد حریم خصوصی خدا شدیم و اینطور در محرمات خدا مچرخیم .

خیلی حرفش موثر بود برام و عجیب که ما آدما دوست نداریم هیچ کسی وارد حریم خصوصیمون بشه پس چی شده که خودمون دست درازی به حریم خصوصی خدا میکنیم .

ما تنها زمانی خدا را با تمام وجود حس می کنیم که غرق دریای بلا شویم ، آنگاه هست که حریم خصوصی خدا را با جان و دل درک می کنیم .


کلمات کلیدی: ذکر خدا، محرمات

ما از خدا بریده ایم !

ســین.میــــم دیدگاه

بزرگترین اشتباه ما این است که لحظه ها را به یاد داریم اما یادمان نیست که در هر لحظه خدا را یاد کنیم . ما جدا شده ایم ، از خدا و معبودی که ما را آفرید و در کنار خود جای داد. فرصت با او بودن را به او پس دادیم و راهی که صد بلا در آن بود را انتخاب کردیم . جدا شدیم از آنچه تا ابد با آن ماندنی بودیم و آنچه را رها ساختنش لازم بود برگزیدیم . زمانی آدم و حوا جدا شدند از قرب الهی و حال ما ... و این است که درک لذت حضورش را از دست داده ایم دیدم این را که رسول (ص) به اباذر فرمود: یا اباذر! أعبدالله کأنک تراه ، فإن کنت لا تراه فإنه یراک ای ابوذر ! خدا را چنان عبادت کن که گویا او را می بینی ، اگر تو او را نمی بینی او تو را می بیند


کلمات کلیدی: مناجات و دعا، یاد خدا، ذکر خدا

چرا هنگام دعا دست به سوى آسمان برمى داریم؟

ســین.میــــم دیدگاه

غالباً این سؤال براى توده مردم مطرح است که در عین اینکه خداوند، مکان و محلى ندارد چرا هنگام دعا کردن چشم به آسمان مى دوزیم؟ و دست به سوى آسمان بلند مى کنیم؟ مگر العیاذ باللّه خداوند در آسمانها است؟

‏ این سؤال را در عصر ائمه هدى(علیهم السلام) نیز مطرح کرده اند، از جمله مى خوانیم که «هشام بن حکم» مى گوید: زندیقى خدمت امام صادق (علیه السلام)آمد و از آیه الرّحمنُ عَلَى الْعَرشِ اسْتَوى سؤال کرد.

امام (علیه السلام) ضمن توضیحى فرمود: خداوند متعال، نیاز به هیچ مکانى و هیچ مخلوقى ندارد، بلکه تمام خلق محتاج او هستند.

سؤال کننده عرض کرد: پس تفاوتى ندارد که (به هنگام دعا) دست به سوى آسمان بلند کنید یا به سوى زمین پائین آورید؟!

امام (ع) فرمود: این موضوع، در علم و احاطه و قدرت خدا یکسان است (وهیچ تفاوتى نمى کند) ولى خداوند متعال دوستان و بندگانش را دستور داده که دستهاى خود را به سوى آسمان، به طرف عرش بردارند، چرا که معدن رزق آنجا است، ما آنچه را قرآن و اخبار رسول خدا(صلى الله علیه وآله)اثبات کرده است، تثبیت مى کنیم، آنجا که فرمود: دستهاى خود را به سوى خداوند متعال بردارید، و این سخنى است که تمام امّت بر آن اتفاق نظر دارند(1)

 

در حدیث دیگرى از امام امیرالمؤمنین على (علیه السلام) در کتاب خصال آمده است: اِذا فَرِغَ اَحَدُکُمْ مِنَ الصَّلوةِ فَلْیَرْفَعْ یَدَیْهِ اِلَى السَّماءِ، وَ لِیَنْصَبَّ فى الدُّعاء: «هنگامى که یکى از شما نماز را پایان مى دهد دست به سوى آسمان بردارد و مشغول دعا شود».

مردى عرض کرد: اى امیرمؤمنان! مگر خداوند همه جا نیست؟

فرمود: آرى همه جا هست.

عرض کرد: پس چرا بندگان دست به آسمان برمى دارند؟

فرمود: آیا (در قرآن) نخوانده اى: وَفى السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوْعَدُوْنَ «در آسمان رزق شما است و آنچه به شما وعده داده مى شود» پس از کجا انسان روزى را بطلبد جز از محلّش، محل رزق و وعده الهى آسمان است(2)

مطابق این روایات چون غالب ارزاق انسانها از آسمان است (باران، زنده کننده زمین هاى مرده از آسمان مى بارد، نور آفتاب که منبع حیات و زندگى است از سوى آسمان مى تابد، هوا سومین عامل مهم حیات در آسمان است) آسمان به عنوان معدنى از برکات و ارزاق الهى معرفى شده، و به هنگام دعا به آن توجه مى شود، و از خالق و مالک آن همه رزق و روزى تقاضاى حل مشکل مى شود.

از بعضى از روایات، فلسفه دیگرى براى این کار استفاده مى شود، و آن اظهار خضوع و تذلل در پیشگاه خدا است چرا که انسان به هنگام اظهار خضوع، یا تسلیم، در مقابل شخص یا چیزى، دستهاى خود را بلند مى کند.(3)




1 ـ «بحار جلد 3 صفحه 330 ـ توحید صدوق صفحه 248 حدیث 1 باب 36 «باب الرد على الثنویة والزنادقة».

2 ـ «بحار» جلد 90 صفحه 308 حدیث 7 ـ حدیث فوق را تفسیر نورالثقلین در جلد 5 صفحه 124 و 125 نیز آورده است.

3 ـ تفسیر پیام قرآن 4/270


کلمات کلیدی: دعا، یاد خدا، ذکر خدا

<      1   2   3      >
?بازدید امروز: (181) ، بازدید دیروز: (145) ، کل بازدیدها: (707969)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ