تلاوت قرآن ، روزه داری ، اهمیت به واجبات ، ترک محرمات ، سحر خیزی . همه اینها واژگانی است که ما مسلمانها اُنسی ویژه به انها داریم . اُنسی یک ماهه و شاید هم برای عده ای تمام عمرشان غرق در این معنویات . راستی که ما مسلمانها در طول یک ماه بندگی و انجام این توفیقات الهی به اوج بندگی می رسیم .
پس از گذشت یک ماه به فطرت توحیدی خودمان می رسیم . فطرتی که ناب ِ ناب است و هدف خلقت جن و اِنس . بندگی همان فطرت خالصی است که فَطَرَ الناسَ عَلَیها ، خدا ما را بر اساس آن خلق کرد.
یعنی از بدو تولد یک انسان بندگی و عبودیت در وجودش نهادینه شده است اما در طول زمان از آن فاصله می گیرد.
ماه مبارک رمضان فرصتی است تا به آن فطرت اصیل و خالص خود باز گردیم . یعنی با انجام این توفیق اجباری می رسیم به مقام عبودیت و بندگی . و پس از یک ماه باید سعی کنیم این حال را حفظ کنیم و حفظ کردن این فطرت ناب و خالص الهی ، انجام همین برنامه ها در دیگر ماه های الهی را می طلبد.
یعنی اگر می خواهیم این حالت معنوی و این احساس بندگی در ما همچنان زنده بماند ، اُنس با قرآن ، اهمیت به واجبات و ترک محرمات ، سحرخیزی و گاهی روزه داری ، باید همچنان در ما جاری باشد و تنها محدود به ماه مبارک رمضان نشود.
با امید به اینکه در این ماه خدا به فطرت اصیل خودمان رسیده باشیم ، از خداوند متعال خواستاریم این شور و شعور و این لذت حضور و مناجات و بندگی را همچنان در ما زنده نگه دارد.
کلمات کلیدی: قرآن کریم، مناجات و دعا، توصیه اخلاقی، یاد خدا، ذکر خدا، علم و عمل، بندگی، دست نوشت، یادداشت ها، فطرت سالم، سحرخیزی، انس با قرآن
حضرت نوح بیش از نهصد سال پیام و رسالت الهی را با خود همراه داشت و در طول این مدت ، تنها تعداد انگشت شماری به سوی او رفتند. بنابر فرموده ی قرآن کریم : فَلَبِثَ فیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسینَ عاما .صبر حضرت نوح به نهصد و پنجاه سال کشید. اما در این مدت طولانی هرگز دست به نفرین نگشود و هرگز به مسیر و راه خود شک نکرد و با تمام توان به تبلیغ دین حق مشغول شد.
و اگر نبود وحی و پیام الهی مبنی بر اینکه دیگر انذارها و بشارت های تو برای این مردم ثمره ای ندارد قطعا حضرت نوح تا آخرین لحظه از عمر شریفشان را در این مسیر سپری می کردند: وَ أُوحِیَ إِلى نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ یُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِکَ إِلاَّ مَنْ قَدْ آمَنَ فَلا تَبْتَئِسْ بِما کانُوا یَفْعَلُون .( و به نوح علیه السّلام وحى شد که جز همین عدّه که ایمان آوردهاند دیگر ابدا هیچ کس از قومت ایمان نخواهد آورد و تو بر کفر و عصیان این مردم (لجوج) محزون مباش،)
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) اگر چه عمرشان به این اندازه نرسید اما در تمام طول زندگی ، سختی را بجان خرید و غصه ی جهنمی شدن مردم را لحظه ای او را آرام نمی گذاشت و از خدا طلب هدایت آن مردم را داشت.
در تاریخ پر فراز و نشیب زندگی رسول خدا سختی ها و مشکلات فراوانی به چشم می خورد که همه ی آنها با صبر و تلاش حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) به جریان افتاد و نتیجه اش این شجره ی طیبه(اسلام) است . سختی هایی که از سنگ زدن بچه های طائف به وجود مبارکشان شروع می شد تا لعن و نفرین های قریشیان و هم کیشان حضرت ، تا تبعید و حبس در شعب ابی طالب به مدت 3 سال .
این ها را با تمام مشقت ها تحمل کرد و هرگز تسلیم نشد . راستی که یک طلبه باید اسوه ی تبلیغی خود را حضرت رسول قرار دهد تا ثمره ی تبلیغ خود را به بهترین نحو دریافت نماید. طلبه ای که صبر در مقابل مخالفانش ر ا ندارد دیر یا زود تسلیم می شود و از مسیر طلبگی عقب می افتد و پس از مدتها خدمت در لباس روحانیت به این نتیجه می رسد که راه را به اشتباه انتخاب نموده است .
مسیر طلبگی مسیری است ، که احتمال سنگ خوردن ، توهین شد، فحش شنیدن ، مسخره شدن به دست بچه ها و حتی برداشته شدن عمامه دارد. شاید بتوان گفت سخت ترین مسئولیت و وظیفه در جامعه ی حاضر ما طلبگی است ، چون از هر لحاظ بخواهیم بسنجیم می بینیم محرومیت وجود دارد. اما وقتی یک طلبه به سختی ها و مشکلاتی که رسول خدا در راه حفظ این شجره ی طیبه متحمبل شده اند نگاه کند ، این مسئله را اینگونه با خود حل می کند : وقتی رسول خدا ، فحش شنیدند ، خاکستر بر سرشان ریختند ، توهین شدند ، سنگ خوردند ، پس باکی نیست از اینکه من هم سنگ بخورم ، فحش بشنوم و حتی عمامه ام را از سرم بردارند.
کلمات کلیدی: راه های موفقیت، طلبگی، ذکر خدا، امتحان الهی، علم و عمل، دست نوشت، یادداشت ها، طلبه، مشکلات طلبگی، حضرت نوح، تبلیغ، سختی های تبلیغ
اَلَا إنَّ اَولیاء الله ِلَا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لَا هُم یَحزَنون
وقتی دلی سمت و سویش خدا شد از دنیا جدا می شود و خدا را هر لحظه در سر می پروراند.
ما آنقدر محدود وجود کوچک خود شده ایم که عظمت او را فراموش کردیم .
هر وقت از خدا فاصله می گیریم غم ها و غصه ها وجود ما را فرا می گیرد .
وقتی آسمان دل ما به رنگ زیبای (ظاهری) این دنیا دل خوش کرد ما از او جدا می شویم .
وقتی از او جدا شدیم غم ها و غصه ها بسمت ما حرکت می کنند :
مَن اَعرَضَ عَن ذِکرِی فَإنَّ لَهُ مَعیشَهً ضَنکَا
هر که از یاد من غافل شود معیشت و زندگی او را غم فرا می گیرد .
اما آنان که با خدا طرح دوستی و رفاقت گذاشتند :
اَلَا إنَّ اَولیاء الله ِلَا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لَا هُم یَحزَنون
آگاه باشید که دوستان خدا هیچ ترس و غصه ای ندارند.
کلمات کلیدی: اولیاءالله، ذکر خدا، غم و غصه
سلام به همه ی دوستان گلی که در این دنیای زیبا و بیکران مجازی هستند
دوستانی از سراسر این دنیای خاکی از شرق تا غرب،از شمال تا جنوب ووو
چند روزی هست دارم به این فکر می کنم که چرا ما گاهی خالقمون رو فراموش می کنیم
هفته پیش استادم داشت میگفت که خداوند واجب الوجود است..به محض شنیدن این سخن،موج سوالات تو سرم مثل سربازا رژه می رفتن،مثلا چرا به خداوند واجب است تا بیافریند؟؟ اصلا مگه میشه چیزی هم بر خداوند واجب بشود؟؟یا اینکه چه کسی بر خداوند واجب کرده؟؟
داشتم تو فکر و خیالم مثل موش کارتون از یاد رفته غرق می شدم که یهو با بالا رفتن صدای استاد به خودم امدم..شنیدم که داشت میگفت:
اگر دانشمند خوش بیانى سخن گفت، نباید پرسید چرا سخن گفتى؟! زیرا علم و بیان او اقتضا مىکندکه یافتههاى علمى خود را ارائه دهد.
امّا اگر این دانشمند با آن همه کمالات ساکت شد و یافتههاى خود را کتمان کرد، زیر سؤال مىرود که چرا نگفتى؟
خداوندِ قادر حکیم مهربان که مىتواند از خاک، گندم و از گندم، نطفه و از نطفه انسانِ کاملى را
بیافریند، اگر نمىآفرید جاى سؤال بود که چرا قدرت خود را به کار نگرفتى و چیزى نیافریدى؟
شنیدم که میگن دنیا به تلافیه...یعنی هر کاری تو این دنیا مثل قانون عکس و عکس العمل اون فیزیکدانه،چی بود اسمش؟!آهان نیوتون هست..
پس این نامردی که ما همیشه و به خصوص سی روز ماه رمضان را مهمان خدا باشیم و اصلا خدارو مهمان خود نکنیم...
به ادامه مطلب برید تا از بقیه ماجرا باخبر بشید..
:ألم یأن للذین آمنوا أن تخشع قلوبهم لذکرالله وقت آن نرسیده که قلبهای مومنان بخاطر یاد خدا خاشع و فروتن شود؟ درک ما کم است . ما هنوز به آن معرفت و مرام دزدی که تنها با گوش دادن به این آیه فضیل عیاض شد نرسیده ایم. شاید همه شنیده باشندکه فضیل نامی راهزن بود و هیچ دیاری از شر او در امان نبود. نمیدانم چه شد که فضیل با تمام شرارت و پستی با آیه ای عوض شد و ما در گل مانده ایم. باید به خود و عبادات خود شک کنیم. باید معبودهای خود را بشناسیم و کنار بزنیم . باید همچون فضیل ها پستی خود را با تمام وجود احساس کنیم تا از بیرون به درون نگاه کنیم. باید پستی خود را ببینیم تا باران آسمان ما را سبز کند. و اینچنین فضیل سبز شد و عارفی نامدار شد و ما میخوانیم و تکرار میکنیم:ألم یأن للذین آمنوا....تا شاید راه را پیدا کنیم و چاه را رها کنیم
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.