سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انســان ِ جــــ ـاری

عهدی که ما بستیم....!

ســین.میــــم دیدگاه

 

اساتید دانشگاه تهران دور هم جمع شده بودند و یه عده مخالف و یه عده موافق این بودند که به مقام معظم رهبری (حفظه الله) دکترای افتخاری بدند . شاید اون عده ای که مخالف بودند ، بعد از اینکه حکم قطعی شد خیلی ناراحت بودند که آقا چرا باید به کسی که دکتر نیست ، دکترا بدیم ؟

اساتید موافق هم خوشحال از اینکه ما تونستیم لا اقل یه خدمتی به رهبری بکنیم  و با این کار افتخاری برای دانشگاه تهران کسب کنیم . جلسه که برگزار شد ، آقا با کلماتی چند آب روی آتش هر دو گروه ریخت و هر دو را خاموش کرد :

«مسئله‌ى دکترى افتخارى؛ خوب، البته این یک افتخار است که این دانشگاه این اظهار محبت را به ما بکند؛ لیکن من اهل دکترى نیستم؛ همان طلبگى ما کافى است. اگر بتوانیم به میثاق طلبگى متعهد و پایبند بمانیم - که قولاً و فعلاً این میثاق را از دوران نوجوانى و جوانى با خداى متعال بستیم - اگر خداوند کمک کند و ما بتوانیم این میثاق را حفظ کنیم و در همین عالم طلبگى پیش برویم، من این را ترجیح میدهم. شما لطف کردید و این براى ما هم مایه‌ى مباهات است، لیکن من پیشنهاد شما را قبول نمیکنم. ان‌شاءاللَّه موفق و مؤید باشید.»

افتخار حوزه به درس خواندن برای رضای خداست ، نه به مدرک گرایی همچون دانشگاه. طلبه از همان ابتدا عهد و پیمان می بندد که در مسیر تهذیب و اخلاق قدم بزند و بعد از اصلاح خود به سمت مردم روی آورد.

یادم هست که وقتی قرار این عهد و میثاق رسید و هنگامه ی انجام وظیفه رسید ، برگه ای به ما دادند و گفتند این نوشته را پشت بلندگو باید بخوانی :

بسم الله الرحمن الرحیم . با عنایت خداوند متعال و یاری صاحب و ولی نعمتم امام زمان (ارواحنا فداه) لباس سربازی حضرت را بر تن می کنم و تلاش خود را در مسیر تبلیغ دین مضاعف خواهم نمود ...

و اینگونه بود که میثاق طلبگی را با جان و دل پذیرفتیم .


کلمات کلیدی: معرفت، خودشناسی، طلبگی، زندگی، آیت الله خامنه ای، علم و عمل، بندگی، دست نوشت، یادداشت ها، میثاق طلبگی، مقام معظم رهبری، لباس روحانی

جهاد با نفس و تن بازی!

ســین.میــــم دیدگاه

 

مبارزه با نفس ،‌کار سخت و دشواری است و هر کسی از عهده ی این امر بر نمی آید . شاید آنان که از این ره آورد جان سالم به در بردند ، نفس را سالم به مقصد رساندند اما جسم و تن خود را از دست دادند تا به این عظمت رسیدند.

یکی از این بزرگان که تنها برای جهاد با نفس جسم و تن خود را از دست داد ، شهید آیت الله شاه آبادی بود . شاگرد امام خمینی و پسر کوچک آیت الله شاه آبادی بزرگ بود ، علت شهادتش مخالفت با هوای نفس بود.

زمان جنگ بود و نامزد انتخابات مجلس شد ، رأی اول تهران را به دست آورد .

خودش می گفت : وقتی خبر موفقیت خود را از رادیو شنیدم ، خیلی خوشحال شدم . به همین خاطر وسایلم را جمع کردم و روانه ی جبهه و جنگ شدم تا آدم شوم و برگردم.و این بود که شهید شاه آبادی رفت و بر نگشت.

 اینان از تن و جسم خود گذشتند و یا بقول آیت الله جوادی آملی ، تن باز شدند نه جان باز ،‌چرا که جان آدمی تا ابد زنده هست و هیچگاه نمی میرد ، این تن و جسم ماست که در معرض بلاها و خطرهاست . باشد که با بلاها و جهاد ها ، شیاطین را فدا کنیم و جان را بسلامت به بارگاه الهی باز گردانیم . انشالله


کلمات کلیدی: خودشناسی، شهدا، توصیه اخلاقی، داستان، دنیا و آخرت، امتحان الهی، علم و عمل، عارفانه، آیت الله جوادی آملی، دست نوشت، یادداشت ها، نفس

فطرتی ناب،پاداش یک ماه بندگی

ســین.میــــم دیدگاه


تلاوت قرآن ، روزه داری ، اهمیت به واجبات ، ترک محرمات ، سحر خیزی . همه اینها واژگانی است که ما مسلمانها اُنسی ویژه به انها داریم . اُنسی یک ماهه و شاید هم برای عده ای تمام عمرشان غرق در این معنویات . راستی که ما مسلمانها در طول یک ماه بندگی و انجام این توفیقات الهی به اوج بندگی می رسیم .

پس از گذشت یک ماه به فطرت توحیدی خودمان می رسیم . فطرتی که ناب ِ ناب است و هدف خلقت جن و اِنس . بندگی همان فطرت خالصی است که فَطَرَ الناسَ عَلَیها ، خدا ما را بر اساس آن خلق کرد.

یعنی از بدو تولد یک انسان بندگی و عبودیت در وجودش نهادینه شده است اما در طول زمان از آن فاصله می گیرد.

ماه مبارک رمضان فرصتی است تا به آن فطرت اصیل و خالص خود باز گردیم . یعنی با انجام این توفیق اجباری می رسیم به مقام عبودیت و بندگی . و پس از یک ماه باید سعی کنیم این حال را حفظ کنیم و حفظ کردن این فطرت ناب و خالص الهی ، انجام همین برنامه ها در دیگر ماه های الهی را می طلبد.

یعنی اگر می خواهیم این حالت معنوی و این احساس بندگی در ما همچنان زنده بماند ، اُنس با قرآن ، اهمیت به واجبات و ترک محرمات ، سحرخیزی و گاهی روزه داری ، باید همچنان در ما جاری باشد و تنها محدود به ماه مبارک رمضان نشود.

با امید به اینکه در این ماه خدا به فطرت اصیل خودمان رسیده باشیم ، از خداوند متعال خواستاریم این شور و شعور و این لذت حضور و مناجات و بندگی را همچنان در ما زنده نگه دارد.


کلمات کلیدی: قرآن کریم، مناجات و دعا، توصیه اخلاقی، یاد خدا، ذکر خدا، علم و عمل، بندگی، دست نوشت، یادداشت ها، فطرت سالم، سحرخیزی، انس با قرآن

آنچه در طلبگی می گذرد!

ســین.میــــم دیدگاه


از هر طرف که رد میشی یکی یه تیکه بارت می کنه ، جوجه آخوند ، حاج آقا تقبل الله ، ووو از این قبیل عنایات که شامل حال ما طلبه ها می شه. این جمله رو گفتم تا حرفم رو از همین جا شروع کنم.

دنیای طلبگی هم مثل بقیه ، برای خودش دنیائیه . دنیایی که از ابتدا تا انتهاش شیرینی و لذت حضور خدا موج می زند اما سختی های خودش رو هم دارد. از وقتی که یک طلبه وارد حوزه میشه ، تمام نیرو و کشش فامیل و بعضا خانواده چماق میشه توی سر این طلبه . و از راه های مختلف سنگ میذارند جلوی پاش ، با تمام اینها طلبه به مسیر خودش ادامه میده.

بعضا خانواده ی طلبه ای از لحاظ مالی در وضعیت مناسبی بسر می بره و اتفاقا با طلبه شدن پسرشون مشکلی نداره ، که در این حال طلبه با حمایت خانواده می تونه راحت به زندگیش سر و سامان بده. اما اکثر طلبه ها در وضعیتی نیستند که بتونند با پول و در آمد طلبگی زندگی مرفه و بی دردسری داشته باشند.

باید عرض کنم کم در آمدترین قشر جامعه ما در حال حاضر همین طلبه ها هستند که شاید میشه گفت حداکثر حقوقی که دستشون رو می گیره 500 هزارتومان هست . البته این مبلغ رو هم همه ی طلبه ها نمی تونن بدست بیارند ،‌و تنها عده ی خاصی از طلبه ها که دست به کارهای اجرایی حوزه دارند می تونن در بیارند مثل اساتید و کارمندان حوزه .

طبق بررسی هایی که صورت گرفته حدود 90 درصد طلبه ها زیر خط فقر زندگی می کنند . با این حال هم طلبه ها به این زندگی طلبگی راضی و قانعند هر چند به مشکلات زیادی ممکن است بر بخورند.

از این رو تمام اتهاماتی که به روحانیت زده میشه مبنی بر اینکه : روحانی جماعت ، از دولت پول میگیره و... همه و همه حرفهایی است که هیچ پشتوانه و اعتباری ندارد.

آنچه مهم است این است که روحانیت ما ، با همین مبالغ کم و ناچیز به راحتی و آرامش به زندگی خود ادامه می دهند و هیچ باکی از بی پولی و... ندارند. روحانیت عظیم الشأن شیعه از زمان صدر اسلام تا حال سرمایه و منبع مالی بخصوصی نداشته و ندارد ، تنها منبعی که می توان ذکر کرد ، استفاده از وجوهات شرعیه ای است که سهم امام زمان (عج) نامیده می شود. ، که به مقدار خیلی کم بین طلبه ها تقسیم می شود.

به هر حال حرفم را خلاصه می کنم در اینکه ، سعی کنیم هر حرفی در هر زمینه ای می زنیم ،بر اساس علم باشد . بقول علامه حسن زاده آملی : آی مردم ! دلسوزتر از ما(عمامه بسرها) کسی رو برا خودتون پیدا نمی کنید.

اگر تمام عقده ها و حرفهایی را که شنیده ایم و یا به اشتباه دیده ایم کنار بیندازیم ، خواهیم دید که هیچ قشر و هیچ نهادی حاضر نیست با این مبلغ کم و ناچیز قدم از قدم بر دارد اما آنچه که روحانیت را در این مسیر ثابت قدم می کند توکل بخدا و بدنبال رضایت حضرت حق رفتن است و بس.

 


کلمات کلیدی: هدف شناسی، طلبگی، زندگی، صراط مستقیم، علم و عمل، دست نوشت، یادداشت ها، احترام به روحانیت، عمامه به سرها، طلبه، حوزه

مصائب طلبگی!

ســین.میــــم دیدگاه


حضرت نوح بیش از نهصد سال پیام و رسالت الهی را با خود همراه داشت و در طول این مدت ، تنها تعداد انگشت شماری به سوی او رفتند. بنابر فرموده ی قرآن کریم : فَلَبِثَ فیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسینَ عاما .صبر حضرت نوح به نهصد و پنجاه سال کشید. اما در این مدت طولانی هرگز دست به نفرین نگشود و هرگز به مسیر و راه خود شک نکرد و با تمام توان به تبلیغ دین حق مشغول شد.


و اگر نبود وحی و پیام الهی مبنی بر اینکه دیگر انذارها و بشارت های تو برای این مردم ثمره ای ندارد قطعا حضرت نوح تا آخرین لحظه از عمر شریفشان را در این مسیر سپری می کردند:‌ وَ أُوحِیَ إِلى‏ نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ یُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِکَ إِلاَّ مَنْ قَدْ آمَنَ فَلا تَبْتَئِسْ بِما کانُوا یَفْعَلُون .( و به نوح علیه السّلام وحى شد که جز همین عدّه که ایمان آورده‏اند دیگر ابدا هیچ کس از قومت ایمان نخواهد آورد و تو بر کفر و عصیان این مردم (لجوج) محزون مباش،)


رسول خدا (صلی الله علیه وآله) اگر چه عمرشان به این اندازه نرسید اما در تمام طول زندگی ، سختی را بجان خرید و غصه ی جهنمی شدن مردم را لحظه ای او را آرام نمی گذاشت و از خدا طلب هدایت آن مردم را داشت.

در تاریخ پر فراز و نشیب زندگی رسول خدا سختی ها و مشکلات فراوانی به چشم می خورد که همه ی آنها با صبر و تلاش حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) به جریان افتاد و نتیجه اش این شجره ی طیبه(اسلام) است . سختی هایی که از سنگ زدن بچه های طائف به وجود مبارکشان شروع می شد تا لعن و نفرین های قریشیان و هم کیشان حضرت ، تا تبعید و حبس در شعب ابی طالب به مدت 3 سال .


این ها را با تمام مشقت ها تحمل کرد و هرگز تسلیم نشد . راستی که یک طلبه باید اسوه ی تبلیغی خود را حضرت رسول قرار دهد تا ثمره ی تبلیغ خود را به بهترین نحو دریافت نماید. طلبه ای که صبر در مقابل مخالفانش ر ا ندارد دیر یا زود تسلیم می شود و از مسیر طلبگی عقب می افتد و پس از مدتها خدمت در لباس روحانیت به این نتیجه می رسد که راه را به اشتباه انتخاب نموده است .


مسیر طلبگی مسیری است ، که احتمال سنگ خوردن ، توهین شد، فحش شنیدن ، مسخره شدن به دست بچه ها و حتی برداشته شدن عمامه دارد. شاید بتوان گفت سخت ترین مسئولیت و وظیفه در جامعه ی حاضر ما طلبگی است ، چون از هر لحاظ بخواهیم بسنجیم می بینیم محرومیت وجود دارد. اما وقتی یک طلبه به سختی ها و مشکلاتی که رسول خدا در راه حفظ این شجره ی طیبه متحمبل شده اند نگاه کند ، این مسئله را اینگونه با خود حل می کند : وقتی رسول خدا ، فحش شنیدند ، خاکستر بر سرشان ریختند ، توهین شدند ، سنگ خوردند ، پس باکی نیست از اینکه من هم سنگ بخورم ، فحش بشنوم و حتی عمامه ام را از سرم بردارند.


کلمات کلیدی: راه های موفقیت، طلبگی، ذکر خدا، امتحان الهی، علم و عمل، دست نوشت، یادداشت ها، طلبه، مشکلات طلبگی، حضرت نوح، تبلیغ، سختی های تبلیغ

   1   2      >
?بازدید امروز: (13) ، بازدید دیروز: (34) ، کل بازدیدها: (693982)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ