سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انســان ِ جــــ ـاری

چند سخن ناب از سخنان سید شهیدان اهل قلم شهید سید مرتضی آوینی

فاطمه خانم دیدگاه

سلام به دوستان خوبم،هرچی کردم یه مدت مطلب نذارم نشد که از این سالروز بگذرم
به مناسبت سالگرد شهادت سید مرتضی آوینی

مبادا غافل شویم و روزمرگی ما را از حضور تاریخی خویش غافل کند .
هیچ پرسیده ای که عالم شهادت بر چه شهادت می دهد که نامی اینچنین بر او نهاده اند؟
راه کاروان عشق از میان تاریخ می‌گذرد و هر کسی در هر زمان بدین صلا لبیک گوید، از ملازمان کاروان کربلاست.
پندار ما اینست که ما مانده ایم و شهدا رفته اند اما حقیقت آنست که زمان ما را با خود برده است و شهداء مانده اند .
آن آزادی که غرب می گوید « رهایی از هر تقید و تعهد » است و این آزادی که ما می گوییم نیز «رهایی از هر تعلقی » است .
امام(ره) به ما آموخت که انتظار در مبارزه است و این بزرگترین پیام او بود و پس از او اگر باز هم امیدی ما را زنده می دارد همین است .
زمان بادی است که می وزد هم هست هم نیست . آن که ریشه در خاک استوار دارند را از طوفان هراسی نیست . جنگ می آمد تا مردان مرد را بیازماید . جنگ آمده بود تا از خرمشهر دروازه ای به کربلا باز شود .
هنر آنست که بمیری پیش از آنکه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند که چنین مرده اند .
ساحل را دیده ای که چگونه در آینه آب وارونه انعکاس یافته است ؟ سر آن که دهر بر مراد سفلگان می چرخد این است که دنیا وارونه ی آخرت است .
پرستو را با گرما عهدی است که هر بهار تازه می شودوطن پرستو بهار است و اگر بهار مهاجر است از پرستو مخواه که بماند .
این دشمن با خیل عظیمی از آهن به مصاف ایمان آمده است و بچه‌ها، همان بچه‌های محله‌ی من و تو، کشاورزهای روستا، طلبه‌های گمنام حوزه‌ها، همان بچه‌هایی که اینجا و آنجا در مساجد و نماز جمعه می‌بینی، همان بچه‌ها در برابر تمامیت کفر و ماشین جهنمی جنگش ایستاده‌اند، و تو می‌دانی که پیروزی با کیست.
ای شقایق های آتش گرفته دل خونین ما شقایقی ست که داغ شهادت شما را بر خود دارد آیا آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید؟ ...
ای شهید؛
ای آنکه برکرانه ی ازلی وابدی عالم وجود برنشسته ای دستی برآر و ماقبرستان نشینان عادات سخیف را نیز ازاین منجلاب بیرون کش.
عجب ازاین عقل باژگونه که ما رادرجست و جوی شهدا به قبرستان ها می کشانَد!

 


کلمات کلیدی: سید مرتضی آوینی، شهدا

آنها از خود جدا شدند...!

ســین.میــــم دیدگاه

اگر از خدا جدا و به خود نزدیک تر شویم هستی ما نابود است و از حیوانیت بیشتر سیر نمی کنیم و اگر از خودیت خود جدا شدیم و به خدا نزدیک شدیم در حقیقت از زمین کنده شده ایم و به آسمان عروج کرده ایم . آری شهدا اینگونه از زمین بریدند و به آسمان عروج کردند . شهدا دلهای صاف و پاکشان را به کثافات این دنیا نیالودند و دلهای صافشان را همچون تحفه ای به محضر حضرت دوست سپردند و جاودانه زیستن را آغاز نمودند . آری! این جسم های خاکی خوبی و بدی را احساس می کنند. و تنها آنان به آسمان راه می یابند که خاکی خاکی ماندند و پاکی خود را جز به باری تعالی نفروختند که إن الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بأن لهم الجنة...


کلمات کلیدی: شهدا

آسمانی

ســین.میــــم دیدگاه

دلتنگ یک حضور دوباه ام .
شهدا !سرمایه های ما بر باد رفته. دلهای ما آشفته شده و دردهای ما از هستی هم گذشته است.
شهدا!حضور ما بی حضورتان هیچ است و جز حسرت و اندوه هیچ ندارد. ما را در این خرابه ی دنیا خطاب کنید.
شهدا! ما شیفته ی دنیایی شدیم که شما با شتاب از آن فرار می کردید. همان دنیایی که فریبش را شناختید و نگذاشتید به دامش بیفتید.
شهدا! حال ، ما ماندیم با کوله باری از گناه و بیچارگی. باز گردید ای آسمان نشینان ،ای دریا دلان که درد ما دردی است که تنها با هدفتان و حضورتان مداوا خواهد شد.
شهدا!دنیای حرام ما،دنیایی که شما ساختید و حلالش کردید؛حال ،حرام شده است و جای زندگی ما را تنگ کرده است.
چقدر دلتنگ حضور در قتلگاهتان هستم .


کلمات کلیدی: شهدا، دل نوشته

شوخی های شهید همت...

فاطمه خانم دیدگاه

در جبهه یک شرایطی پیش می آمد که بچه ها بی حوصله می شدند مثل عدم موفقیت در عملیات ، شهدا و مجروحین زیاد و ... در میان بیشتر از همه برای حفظ روحیه ی نیروها ، فرمانده هان احساس مسئولیت می کردند در این خاطره حاج همت خودش شخصا ً برای شاد کردن بچه ها اقدام کرده...
بچه ها کسل بودند و بی حوصله. حاجی سر در گوش یکی برده بود و زیر چشمی بقیه را می پایید.
انگار شیطنتش گل کرده بود.

عراقی آمد تو و حاجی پشت سرش.
بچه ها دویدند دور آن ها.حاجی عراقی را سپرد به بچه ها و خودش رفت کنار.
آنها هم انگار دلشان می خواست عقده هاشان را سر یک نفر خالی کنند، ریختند سر عراقی و شروع کردند به مشت و لگد زدن به او.
حاجی هم هیچی نمی گفت.
فقط نگاه می کرد. یکی رفت تفنگش را آورد و گذاشت کنار سر عراقی.
عراقی رنگش پرید و زبان باز کرد که:" بابا، نکشید! من از خودتونم."
و شروع کرد تند تند، لباس هایی را که کش رفته بود کندن و غر زدن که: " حاجی جون، تو هم با این نقشه هات. نزدیک بود ما رو به کشتن بدی. حالا شبیه عراقی هاییم دلیل نمی شه که..."


بچه ها می خندیدند. حاجی هم می خندید

 

 


کلمات کلیدی: شهید همت، شهدا

شهادت

فاطمه خانم دیدگاه

 زندگی زیباست اما شهادت از آن زیباتر است
سلامت تن زیباست اما پرنده عشق تن را قفسی می بیند که در باغ نهاده باشند ...
و مگر نه آنکه گردنها را باریک آفریده اند تا در مقتل کربلای عشق آسانتر بریده شوند؟؟...
و مگر نه آنکه از پسر آدمی عهدی ازلی ستانده اند که حسین (علیه السلام) را از پسر خویش بیشتر دوست داشته باشد؟...
و مگر نه آن که خانه تن راه فرسودگی می پیماید تا خانه روح آباد شود
و مگر این عاشق بی قرار را بر این سفینه سرگردان آسمانی که کره زمین باشد برای ماندن در اصطبل خواب و خور آفریده اند؟؟؟....
و مگر از درون این خاک نردبانی به آسمان نباشد جز کرمهایی فربه و تن پرور بر می آید؟
پس اگر مقصد را نه اینجا در زیر سقفهای دلتنگ و در پس این پنجره های کوچک که به کوچه ایی بن بست باز می شوند نمی توان جست.
پس بهتر آنکه پرنده روح دل در قفس نبندد.
پس اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر....
پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد.
شهید سید مرتضی آوینی

 


کلمات کلیدی: سید مرتضی آوینی، شهدا

<      1   2   3      >
?بازدید امروز: (63) ، بازدید دیروز: (121) ، کل بازدیدها: (696495)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ