سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انســان ِ جــــ ـاری

یک پرسش

فاطمه خانم دیدگاه

پرسش:

 

 سوال: امروزه در اینترنت نمادها و نشانه های زیادی برای شیطان پرستان نام می برند. آیا این نمادها واقعا مال شیطان پرستان است؟ نماد چه نقش و اهمیتی دارد؟

 

 سه نکته اساسی در مورد نماد ها باید مورد توجه قرار گیرد. غفلت از این سه امر، ممکن است به شناخت غیر صحیح و تحلیل ناصواب این فرقه منجر شود و یا باعث ترویج ناخوسته آیین شیطانی گردد:

 

 نکته اول، این که جریان شیطانی بسیاری از نمادهایی را که در دیگر آیین ها و مسلک ها ریشه دارد، امروزه به سود خود و در خدمت خود به کار گرفته است. بسیاری از نمادهایی که امروزه به نام شیطان پرستی مشهور شده، متعلق به جریان شیطانی نیست و شیطان گرایان این نمادها را تصاحب نموده اند.هدف آن ها از این تردستی ، اثبات ریشه دار بودن آیین شیطان پرستی و تثبیت این حرکت و اعتماد بخشی به یاران شیطان است. پاره ای از این نمادها در تمدن های باستانی مصر و یونان ریشه دارد و بعضی دیگر تعلق به شرق دارد؛ چنان که آنتوان لاوی در کتابش از اسامی کالی و شیوا که در میان هندوها و یوگی ها دارای جایگاه خاصی است و از جمله خدایان هندو به حساب می آید به عنوان نام های شیطان نام می برد و کالی و شیوا را همان شیطان معرفی می کند. بعضی از نمادهای ماسون ها و یا کابالا هم اکنون در خدمت این آیین قرار گرفته است. هر چند جریان شیطانی محصول عرفان یهود و فراماسونوری است و نتیجه نامشروع این دو جریان محسوب می شود؛ اما باید توجه داشت جریان شیطانی، امروزه خود را به عنوان جریانی برخوردار از سنت های منحصر به فرد و نمادهای ویژه و مبانی مجزا و در یک کلمه یک «جریان مستقل تاریخی» معرفی می کند.

  نکته دوم این که نمادها لزوما معنای واحد ندارند. علت این است که فرهنگ های مختلف از هم دیگر تاثیر پذیرفته اند و اقوام و ملت ها، در تعامل با دیگر فرهنگ ها، دست به اقتباس از دیگران زده و به سود خود، تغییراتی در محصولات و متاع های دیگران ـ البته به نسبت آرمان ها و ارزش های بومی خود ـ داده اند و به مرور، این فراورده جدید به عنوان نماد ارزش ها و باورهای ایشان مشهور شده است. بنابراین نمادها نه ریشه واحد دارند و نه معنای واحد.

  نکته سوم این که از آن جا که نماد خود یک ابزار قوی و نافذ است و برخورداری از نمادهای گویا و متنوع، قدرتی بی بدیل محسوب می شود؛ نسبت دادن نمادهای دیگر جریان هاو آیین ها به شیطان پرستی، تلاش غیر مستقیم برای تبلیغ این مرام انحرافی و کمک ناخواسته به آن است. بنابراین منظور ما از نماد در این جا، نمادهایی است که امروزه شیطان گرایان به سود خود استخدام نموده اند. نتیجه این که نمادهایی که امروزه در خدمت این جریان ضد دینی و ضد توحیدی ایفای نقش می کند؛ باید جهت انتساب این جریان به عقبه سیاسی خود و فهم ریشه ها و مبانی استکباری آن مورد توجه قرار گیرد؛ نه استقلال دادن به این جریان و در نتیجه تبلیغ و تثبیت آن.

 

 در پایان باید اشاره کنیم که شیطان گرایان و مراکز قدرت حامی آن ها، برای ترویج نمادهای شیطانی در حوزه فرهنگ عمومی، از ابزارهای مختلفی استفاده می نمایند که از آن جمله می توان به استفاده از این نمادها در ساخت زیورآلات ، پوشاک و البسه، ‌طراحی ساختمان ها ، نقاشی بر روی دیوارها و اماکن عمومی و ... اشاره کرد.

 

 

 


کلمات کلیدی: سوال و جواب

ماه گرفتگی

فاطمه خانم دیدگاه

 

 

در ماه‌گرفتگی یا خُسوف زمین در حرکت مداری خود به دور خورشید سایه‌اش را، که در فضا در سمتی مخالف خورشید ممتد است، به دنبال می‌کشد. سایه زمین به شکل یک مخروط است که قاعده آن مقطع زمین و طول متوسط آن 1?38?،000 کیلومتر است. طول این سایه، بر اثر تغییر فاصله زمین از خورشید تا حدود 40000 کیلومتر نسبت به مقدا متوسط تغییر می‌کند. خسوف زمانی اتفاق می‌افتد که ماه وارد مخروط سایه زمین شود.

 Lunar eclipse.svg

 

 

شرایط روی دادن ماه‌گرفتگی

وقتی از بالا به دایرة البروج بنگریم به اشتباه گمان می‌کنیم که ماه‌گرفتگی باید ماهی یک بار اتفاق افتد. خطای این دید وقتی آشکار می‌شود که از پهلو نگاه کنیم. آنگاه روشن می‌شود که این سه جرم در حقیقت بر یک خط واقع نیستند. ماه در نتیجه میل مدارش با دایرة البروج، می‌تواند از بالا یا پایین مخروط سایه، به فاصله‌ای که حداکثر 32?000 کیلومتر می‌شود بگذرد. برای اینکه خسوف برقرار باشد واقع شود باید دو شرط مهم زیر هم‌زمان با یکدیگر برقرار باشند:

 

1.      خورشید، زمین و ماه، باید بر خطی مستقیم واقع باشند یعنی ماه به حالت بدر از زمین دیده شود. این واقعه ماهی یک بار روی می‌دهد.

2.      ماه در حرکت مداریش باید در حال عبور از دایرة البروج، یعنی در یکی از گره‌ها باشد.

بیشتر دیده شد که کره ماه نیمی از ماه را در زیر صفحه دایرة البروج به سر می‌آورد و نیم دیگر را بالای آن. دو نقطه‌ای که در آنها ماه صفحه دایرةالبروج را قطع می‌کند عقدتین نامیده می‌شود: یکی از این دو عقده رأس (گره شمالی) است و دیگری عقده ذنب (گره جنوبی). خط واصل این دو نقطه را خط عقده‌ها یا خط گره‌ها نامند.

مدت ماه‌گرفتگی

مدت دوام ماه‌گرفتگی نسبتاً زیاد است، زیرا قطر مخروط سایه زمین در نقطه‌ای که ماه از آن می‌گذرد، در حدود 9?200 کیلومتر است. اگر ماه مخروط را بطور مرکزی قطع کند، نزدیک به دو ساعت در ماه‌گرفتگی کامل خواهد بود، زیرا قطر ماه در حدود 3?500 کیلومتر و سرعت متوسط آن 3?200 کیلومتر در ساعت است. سایه زمین ماه را کاملاً تاریک نمی‌کند. حتی وقتی که ماه‌گرفتگی کامل باشد ماه کاملاً مرئی است، ولی رنگ سرخ بی فروغی جای درخشش عادی آنرا می‌گیرد. این فروغ مختصر معمول نور آفتابی است که از جو زمین به داخل مخروط سایه شکسته شده‌است. اجزای آبی و بنفش نور آفتاب بر اثر پراکندن در جو زمین، حذف می‌شوند و مؤلفه‌های سرخ نورند که قرص ماه را اندکی روشن می‌کنند.

ماه‌گرفتگی جزئی

در ماه‌گرفتگی جزئی فقط قسمتی از ماه از میان مخروط سایه می‌گذرد. به این ترتیب بریدگی تاریکی در ماه تمام، در بخش شمالی آن و یا در بخش جنوبی، پدیدار می‌شود. البته ماه‌گرفتگی‌های جزئی هم بعد و هم پیش از ماه‌گرفتگی کلی نیز واقع می‌شوند. در حدود نیم ساعت طول می‌کشد تا ماه کاملاً وارد سایه شود و مدت مشابهی نیز لازم است تا کاملاً از سایه بدر آید.

دنباله ماه‌گرفتگی‌ها

ماه‌گرفتگی‌ها به ترتیب و در دنباله‌هایی چند روی می‌دهند. یک دنباله کامل که شامل 48 یا 49 خسوف می‌شود، حدود 865 سال طول می‌کشد. فاصله زمانی بین دو ماه‌گرفتگی پیاپی در یک دنباله ..336?585 روز است. ماه‌گرفتگی‌های پیاپی شباهت زیادی با هم دارند که دال بر عضویتشان در یک دنباله است. روش به‌دست آوردن عدد ..336?585 روز بدین قرار است:


برای آن که یک ماه‌گرفتگی تکرار گردد:

1.      ماه باید در حالت بدر باشد. این وضعیت هر 29?53059 روز یک‌بار تکرار می‌شود.

2.      خورشید باید نسبت به عقده‌ها در همان مکان قبلی باشد، و این هر 346?6201 روز تکرار می‌گردد.

کوچک‌ترین مضرب مشترک این اعداد 6?585 است، یعنی هر 6?585 روز، ماه، زمین و خورشید وضعیت خسوف قبلی را تکرار می‌کنند. فاصله زمانی 33?658500 روز به یک ساروس موسوم است که در زبان بابلی قدیم به معنی تکرار است.

 

راستی،نماز آیات امروز فراموش نشهچشمک

 


کلمات کلیدی:

خاطرات تفحص

فاطمه خانم دیدگاه

کارت شهید و پیام آن     هومن

در دژ امام محمد باقر(ع) واقع در طلائیه پیکر شهیدی کشف شد که سر نداشت و پیکرش دو نیم شده بود. داخل جیب های لباس تعدادی کارت و یک قرآن کوچک و یک خودکار بود. روی یکی از کارتها با خطی بسیار زیبا و زرد رنگ نوشته بود: «و خداوند ندا می دهد که شهدا به بهشت در آیند.» از پیکر شهید و کارت او یک عکس گرفتم. وقتی خواستم دوباره کارت را ببینم در کمال تعجب دیدم محو شده است. پیش خود گفتم حتما نور خورشید و یا... باعث شده جمله پاک شود، از آن گذشتم. در مرخصی جریان را برای یکی از علما تعریف کردم، ایشان گفتند بروید عکس را چاپ کنید، اگر چاپ شد، جریان خاصی نبوده، اما اگر چاپ نشد برای ما پیام داشته است. تمام عکسها بسیار شفاف چاپ شد به جز آن عکسی که از کارت گرفته بودم، حالتی نور خورده و مات داشت.

***

پلاکی از جنس پوتین

گفتم دقت کنید، مثل اینکه امروز قراره خبری بشه. یکی از بچه ها به شوخی گفت: «لشکر ما هم می خواد شهید بده و...». وسط میدان مین بودیم ناگهان یکی فریاد زد «شهید» همه غمگین و ناراحت شدند. هیچ مدرکی نبود و یک پای شهید هم نبود. گفتم: بچه ها نذری بکنیم. هر کجا پلاک پیدا شد یک زیارت عاشورا بخوانیم. یکی از بچه ها گفت: «یکی هم برای پایش» یکی از بچه ها به شوخی گفت: شانس آوردیم فقط یک پا و یک پلاکش نیست و گرنه دو سه روز باید اینجا ... پا و پوتین که از مچ قطع شده بود پیدا شد. زیارت را خوانیدم. غروب برگشتیم مقر، اما پلاک پیدا نشد. همان کسی که شوخی می کرد آمد و گفت: زیارت عاشورای دوم را بخوان، هویت شهید روی زبونه پوتین نوشته شده. من هم خواندم «السلام علیک یا اباعبدالله و.. .»
***

به یاد شهدای گمنام

در طلائیه کار می کردیم. برای مأموریتی به اهواز رفته بودم. عصر که برگشتم دیدم بچه ها خیلی شادند. اونها سه شهید پیدا کرده بودند که فقط یکی از آنها گمنام بود. بچه ها خیلی گشتند. چیزی همراهش نبود. گفتم یکبار هم من بگردم. اون شهید لباس فرم سپاه به تن داشت، چیزی شبیه دکمه پیراهن در جیبش نظرم را جلب کرد. خوب دقت کردم. دیدم یک تکه عقیق است که انگار جمله ای روی آن حک شده است. خاک و گل ها را کنار زدم. رویش نوشته شده بود: «به یاد شهدای گمنام» دیگر نیازی نبود دنبال پلاکش بگردیم. می دانستیم این شهید باید گمنام بماند، خودش خواسته!
***

 


کلمات کلیدی: شهدا

آستانه محرم ،آستانه شهداست

فاطمه خانم دیدگاه

از بس قشنگ می گفتند؛ «هرکه دارد هوس کرب و بلا بسم الله»، که نمی شود از محرم نوشت و یادی از شهدا نکرد.
شهدای ما شهادت نامه شان را درهمین شب های محرم، به امضای سیدالشهدا می رساندند.
نمی دانم آن سوی هستی، خیمه عزای حسین، چگونه بر پا می شود، اما می دانم که حتما بر پا می شود.
از شهدای ما، مگر ممکن است حسین را، «حسین، حسین، حسین» را، سینه زدن برای حسین را بگیری؟! نه، ممکن نیست.
قلب شهید، از تپش باز می ایستد، اما «حسین، حسین، حسین» گفتن شهید، بسته به قلب او نیست؛ وابسته به خون اوست.
مگر خاک مجنون، هنوز هم عطر شهدا نمی دهد؟!
مگر نمی جوشد همچنان خون شهید؟!
شهدایی که ما می شناختیم، چشم را جز برای اشک نمی خواستند. آنهم نه هر گریه ای! گریه فقط برای حسین.
حتم دارم آن سوی هستی را نیز، شهدای ما سیاه پوش کرده اند.
اخلاق شهدا دست ماست. لابد باید تکیه قشنگی در بهشت زده باشند.
پر از پرچم، بهتر از پرچم های ما.
شهدای ما بعد از شهادت، لابد بیشتر عاشق سیدالشهدا شده اند.
شهدایی که ما می شناختیم، در تکیه عزای ارباب، بزرگ شده بودند.
آرزو داشتند در رکاب اباعبدالله و با سر و صورت خونی، دعوت خدا را لبیک بگویند.
شهادت را اگر عاشقانه دوست داشتند، فقط برای حسین بود.
شهادت را برای دیدن حسین و نوشتن نام خود در کنار اصحاب سیدالشهدا می خواستند.
ما که یادمان نرفته شهدا را. گمانم هر کجا که باشند؛ در آستانه محرم، باز هم شیدا می شوند.
چه می گویم که شهید، خود، آستانه عاشوراست. ما امروز در آستانه شهدا ایستاده ایم.
ما حسین و محرم و تاسوعا و عاشورا وکربلا را به شهدا بدهکاریم.
ما شهادت را مدیون شهداییم.
از قلم بگیر تا علم، ما بدهکاری داریم به شهدا.
راه اشک را شهدا جلوی چشمان ما گشودند. راهی که با خون شان باز کردند.
اگر ما می گوییم «حسین»، شهدا برای باقی ماندن ذکر حسین در این دیار، از جان خود گذشتند. تشنه رفتند. دوست داشتند تشنگی را.


کلمات کلیدی: شهدا، عاشورا، امام حسین(ع)

<   <<   6   7   8   9   10      
?بازدید امروز: (45) ، بازدید دیروز: (83) ، کل بازدیدها: (697577)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ