وقتی حرف از کمال انسان به وجود می آید ، عده ای می گویند چرا خدا از اول ما را طوری نیافرید که زمینه ی انحراف و غفلت نداشته باشیم؟
جواب را می توان اینگونه داد که اگر قرار بود آدمی پاک و طیب و طاهر آفریده شود و قدرت بر گناه و انحراف نداشته باشد نیازی به خلقت او نبود ، چون فرشتگانی هستند که در طول 24 ساعت مشغول بندگی و عبودیت خدا هستند ، رسول خدا در باره ی فرشتگان بی شمار خداوند که همواره به عبادت و بندگی پروردگار خویش مشغول اند ، می فرمایند : در آسمانها به قدر جای پایی نیست ، مگر آنکه در آن فرشته ای در رکوع یا سجده است .
همه ی عظمت انسان به همین اختیار اوست. به همین که خودش راه حق یا باطل را تشخیص دهد و یکی را انتخاب کند.
اگر قرار بود آدمی ملکی و ملکوتی باشد و بس، نیازی به وجودش نبود و باز هم اگر قرار بود غرق در شهوت و خود پرستی و دنیا پرستی باشد ، چارپایان در خلقت بر ما مقدم بودند و نیازی به وجود ما بود .
پس هدف خداوند آن بود که موجودی برخوردار از تمایلات و گرایش های متفاوت بیافریند ، موجودی که با اراده و اختیار خود ، مسیر حق و بندگی را انتخاب کند و گرنه خداوند فرشتگان بی شماری را آفریده بود که شأن و وظیفه ی آنها تنها عبادت و بندگی خداست.
پ.ن : در صورت هرگونه پیشنهاد یا انتقاد در مورد نوشته ها لطفا بدون هیچ رو در واسی بصورت خصوصی به بنده اطلاع بدید :)
پ.ن 2: نوشته های من کامل نیستند می تونید با یه نظر کاملش کنید.ممنون
کلمات کلیدی: فضیلت های انسانی، معرفت، خودشناسی، سوال و جواب، دست نوشت، یادداشت ها، کمال انسان، انسان، انسان کامل، آفرینش انسان، پاسخ به شبهات
بسم الله الرحمن الرحیم
دیروز خبری فکرم رو مشغول کرد. توی سایتها که نگاه می کردم دیدم یه عده از زنان اکراینی برای اعتراض به خانم های محجبه ی شرکت کننده در المپیک ، بصورت عریان با حجاب مخالفت کردند. بنظر میرسه تمام حرفشون این هست که حجاب یه جورایی نامردی در حق زنان هست. یعنی فکر می کنند حجاب آزادی زن رو سلب می کنه.
این طرز فکر از مدتها پیش توی ایران ما هم افتاده و متأسفانه این افراد با این طرز فکر به دنبال راه حل هم نمی گردند و نمی خواهند با حقیقت و مفهوم حجاب روبرو شوند. از نظر اسلام عزیز ، حجاب فوایدی دارد که مهم ترین آنها مربوط به زن می شود. یعنی زن با داشتن حجاب به یک نوع عظمت و بلندی مقامی می رسد که هیچ کس ، توانایی توهین کردن و جسارت کردن به مقام یک زن را ندارد.
در دوره ی ما به وضوح دیده می شود که حتی ، جوانانی که رذالت از سر تا پایشان می ریزد هم ، وقتی زن چادری و محجبه ای را می بینند ، کوچکترین اهانتی نمی کنند در حالی که اگر همین جوان دختری را با حالت زننده ببیند علاوه بر اینکه توهین ها و جسارت ها به مقامش می کند ، او را به فساد و گناه دعوت می کند. طبق این نظر می بینیم که زن ، با حجاب خود عظمت و وقاری را که خدا به او داده است را حفظ می کند و بدون حجاب ، بازیچه ی دست هوسرانان هست و جز این ثمره ای نخواهد داشت.
از اینها که بگذریم ، با مروری دوباره به جامعه خواهیم دید که حتی پسرانی که روزانه با دخترانی چند رفیق می شوند و بقولی girl friend می گیرند هم حاضر نیستند با یک دختر بی حجاب و بی حیا ازدواج کنند. و تمام تلاششان را می کنند تا زنی با حیا انتخاب کنند.
حرف هایم را خلاصه کنم ، بیچارگی و بدبختی یک زن زمانی است که فکر می کند حجاب ، غل و زنجیری است که او را از فعالیت در جامعه منع می کند . کجایند آن زنان بی حیای اکراینی که حجاب را مانع آزادی می دانند تا ببینند که دختران ما ، رنگ چادر خود را به هیچ وجه با این رنگ ها عوض نمی کنند و ارثیه ی زهرای مرضیه را به فسادها و بی ارزشی ها نمی فروشند.
آری ! زهرا (سلام الله علیها) بانوی نمونه ی هستی ، حجاب را زیباترین جلوه ی هستی برای یک زن می دانست و آرزویش این بود که ، مبادا با نامحرمی ، رو در رو شوم. دختران ما ، حجاب را ارثیه ی زهرای اطهر می دانند و این مهر عنایت حضرت حق را مخصوص فرشتگان زمینی می دانند.
کلمات کلیدی: جوان، هدف شناسی، فضیلت های انسانی، حضرت فاطمه(س)، زن، خریدارها، حجاب، حجاب و عفاف، دست نوشت، یادداشت ها، علامت فرشتگان، زیبایی زن
بسم الله الرحمن الرحیم
بندگی و عبودیت اساسی ترین هدف خلقت انسان است. هدفی که بالاتر از همه چیز هست به گونه ای که حتی از مقام نبوت هم بالاتر است. اگر با دقت ببینیم ، خواهیم فهمید که حتی در تشهد نماز می گوییم : اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبدُه وَ رَسُولُهُ . این عبودیت و بندگی است که پیش تر از نبوت نقش نمایی می کند. یعنی حتی رسیدن به مقام نبوت هم بدون بندگی و عبودیت امکان پذیر نیست.
بندگی آن هدفی است که 124000پیغمبر برای انسانهای کره ی زمین به ارمغان آوردند . همان که خداوند متعال در کتابش فرموده : وَ مَا خَلَقْتُ الجِْنَّ وَ الْانسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ(56/ذاریات):( من جن و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند)برای درک بهتر این آیه ، بهتر است با معنا و مفهوم عبد و عبودیت بیشتر آشنا شویم :
" عبد" از نظر لغت عرب به انسانى می گویند که سر تا پا تعلق به مولا و صاحب خود دارد، ارادهاش تابع اراده او، و خواستش تابع خواست او است. در برابر او مالک چیزى نیست، و در اطاعت او هرگز سستى به خود راه نمی دهد.
این معنا ، همان معنای واقعی است که به نظر از هر مقامی بالاتر و ارزنده تر است .یعنی آنجا که حضرت آیت الله العظمی بهجت حاضر نمی شوند با لفظ آیت الله خطاب شوند ، بی علت نیست که می دانند مقام و مفهوم عبودیت و بندگی خیلی بالاتر از مقام آیت اللهی است.
بنا بر این عبودیت نهایت اوج تکامل یک انسان و قرب او به خدا است.
عبودیت نهایت تسلیم در برابر ذات پاک او است.
عبودیت اطاعت بى قید و شرط و فرمانبردارى در تمام زمینه هاست.
و بالآخره عبودیت کامل آن است که انسان جز به معبود واقعى یعنى کمال مطلق نیندیشد، جز در راه او گام بر ندارد، و هر چه غیر او است فراموش کند، حتى خویشتن را!
و این است هدف نهایى آفرینش بشر که خدا براى وصول به آن میدان آزمایشى فراهم ساخته و علم و آگاهى به انسان داده، و نتیجه نهائیش نیز غرق شدن در اقیانوس" رحمت" او است.
از خداوند متعال خواستاریم در این ماه پر از عظمت و معنویت دلهای ما را آماده ی بندگی و عبودیت خود کند و درهای لطف و رحمت خود را در غیر این ماه عزیز بر ما مبندد.
کلمات کلیدی: هدف شناسی، فضیلت های انسانی، اخلاقی، معرفت، خودشناسی، قرآن کریم، آیت الله بهجت، بندگی، دست نوشت، یادداشت ها، سیر و سلوک
بسم الله الرحمن الرحیم
انسان را که از لحاظ روحی بررسی می کنم ، می بینم مثل جنس های نو و کهنه سالم و معیوب دارد. جنس سالمش جنسی است که سالم وصاف و خالی از گناه باشد و جنس معیوبش جنسی است که هرچند به اندازه ی لکه ای ، آلوده به گناه باشد.
ما به آنان که جسمشان ناقص است ولی روحشان سالم هیچ وقت مُهر معیوب نمی زنیم ، چرا که ملاک ما روح است و نه جسم و اگر روح سالم باشد و جسم معیوب برایمان همان تازگی و سلامت روح مهم و ملاک است.سقراط که فیلسوف یونان بود ظاهر وقیافه ای بد شکل داشت اما نور عقل او تا مرز پیامبری می رسید و این بود که نامش هنوز که هنوز است از یادها نرفته است.
ما معتقدیم(دین)که انسان سالم ، انسانی است که روحش مریض نباشد که این مریضی با مریضی جسم فرق ها دارد. مرض روح غیبت است و دروغ ، تهمت است و نگاه حرام و... اینها همه امراض روح هستند که انسان را معیوب می کنند.
خلاصه اینکه انسان با تمام انسانیتش بدون روح انسان نیست که این روح است که انسان ساز است . و آنجا که روح مریض است انسان معیوب است و آنجا که روح سالم است ، انسان هم به کمال انسانیت نزدیک . راستی که هرچه هست همین روح است و خدا هرچه فرموده است مقصودش تعالی روح انسانی بوده است ، نه جسم او . روح است که بقاء را بدنبال دارد ، نه جسم که دیر یا زود فناء را درک می کند.
و این است که اصلی ترین هدف قرآن کریم تهذیب است و تزکیه ی نفس . قَد اَفلَحَ مَنْ زَکَّاهَا وَ قَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا
کلمات کلیدی: هدف شناسی، فضیلت های انسانی، معرفت، خودشناسی، قرآن کریم، صراط مستقیم، سیر و سلوک، گناه و توبه، دست نوشت، یادداشت ها
بسم الله الرحمن الرحیم
ماه مبارک رمضان هم رسید .به ما یاد دادند که این ماه ، ماه خودسازی و عروج انسان است به جایگاه قرب . آنجا که ملک نای رفتنش نیست. در فرصت ماه مهمانی او بدنبال پناهگاهی هستیم که ظرفیت وجودمان را زیاد کند. و از یازده ماه بُعد و دوری از خدا در یک ماه قرب بخدا را بدست بیاوریم.
ماه رمضان را به روزه اش می شناسند. روزه ای که ظاهرش نخوردن و ننوشیدن است ، اما باطنش مهمتر از اینهاست . که هدف هم باطن این روزه داری هست نه ظاهر که ما جلوه ی ظاهر را گرفته ایم و باطن فروش شده ایم. راستی ! اگر هدف تنها جسم بود که نخوریم و ننوشیم ، چه فایده ای در بر داشت؟
اگر نخورم و ننوشم ولی دهان روح را باز گذارم و هررنگ و هر نوع نوشیدنی و خوردنی ضرر بار روح را با جان و دل میل کنم ، روزه ام چه تأثیری می تواند در زندگیم داشته باشد؟ اصلا دیگر فاید ای هم دارد؟ مثل آن بیچاره که پرسید : آقا اگر در حال روزه داری نگاه به نامحرم کنم روزه ام چگونه است؟جواب این بود که روزه ات صحیح است اما.....
پشت این اما همه چیز هست . خشم و غضب الهی ، بی ارزش شدن روح آدمی و یا هزاران حرف دیگر که خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل .فقط می توان گفت : تنها اثر روزه ات انجام واجبی است از واجبات اما این روزه با این عظمت در زندگی نقشی نخواهد داشت.
مثل آن زن روزه داری که آمد خدمت رسول خدا (صلی الله علیه وآله). رسول خدا شیر به او تعارف کرد.
رد کرد و گفت یا رسول الله روزه ام .
تو چگونه روزه داری حال آنکه گوشت برادر یا خواهر مومنت را یک ساعت پیش خوردی (غیبت کردی)؟می خواهی ببینی که تو گوشت خوردی؟ قی کن!
و لخته های گوشت از دهانش بیرون آمد .
انسان روزه بگیرد و غیبت کند یعنی دهان جسم خودش را از غذای حلال ببندد و دهان روح خود را برای غذای حرام باز کند
کلمات کلیدی: هدف شناسی، فضیلت های انسانی، معرفت، سیر و سلوک، بندگی، عارفانه، دست نوشت، یادداشت ها
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.