مدتهاست این آیات را مرور می کنم و باز هم انگار برایم غریبه اند نه اینکه ایات غریبه باشند نه من غریبه ام ، غریبه ام از این جهت که نمی دانم چرا درکشان نمی کنم .
درک و فهم آیات قرآن نیاز دارد به اینکه او حواله کند . حواله کردن هم نیاز به روحی لطیف و پاک دارد که ما از ان بی بهره ایم .
این را دیگر همه می شناسند "لا یمسه إلا المطهرون" درک و فهم قرآن هم نیاز به پاکی دارد. باید پاک شد تا حرف خدا را فهمید . نمی شود هر چه دلم می خواهد انجام دهم و در آخر امید به فهم حرف او داشته باشم .
اما گاهی اوقات برای متنبه شدن و اشتباه نرفتن مسیر ، حرفهایش را ، همان حرفهایی را که بارها خوانده ای و به ترجمه اش هم توجه کرده ای را به تو می فهماند و این فهماندن جدای از ترجمه است . فهمیدن قرآن یعنی آن را در مسیر زندگیت جاری کنی . فهمیدن قرآن یعنی شیرینی کلام او را آنقدر حس کنی که حاضر نباشی آن را با هیچ چیزی عوض کنی .
بارها این روایت را خوانده ام که امام سجاد(ع) می فرمود : اگر تنهای تنها شوم اما قرآن در کنارم باشد از هیچ چیز نمی ترسم . و حال ما انسانها این کلام شیرین و این آرام بخش را به دست فراموشی سپردیم و یا اگر هم به سمت او می آییم فقط بخاطر ثواب است نه بخاطر فهمیدن و عمل کردن.
شاید بخاطر همین فراموشی است که روز قیامت رسول خدا(ص) از امت خود شکایت می کند :وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً ...و پیامبر عرضه داشت: «پروردگارا! قوم من قرآن را رها کردند»
به هر ترتیب مدتها بود که واقعه می خواندم اما از واقعه ای خبری نبود . فقط بخاطر اینکه به آن صفا و طهارت دست نیافته بودم و البته حال هم فرقی نکرده اما چند شبی است یکی از این آیات را به من فهماند و هر شب این آیه ، مرا ناراحت می کند "جَزَاءَ بِمَا کاَنُواْ یَعْمَلُون " وقتی این آیه مرا به خودم آورد که مروری به نعمتهای بهشتی قبلش کردم "وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ(10)أُوْلَئکَ الْمُقَرَّبُونَ(11)فىِ جَنَّاتِ النَّعِیمِ(12)ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِینَ(13)وَ قَلِیلٌ مِّنَ الاَْخِرِینَ(14)عَلىَ سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ(15)مُّتَّکِِینَ عَلَیهَْا مُتَقَبِلِینَ(16)یَطُوفُ عَلَیهِْمْ وِلْدَانٌ مخَُّلَّدُونَ(17)بِأَکْوَابٍ وَ أَبَارِیقَ وَ کَأْسٍ مِّن مَّعِینٍ(18)لَّا یُصَدَّعُونَ عَنهَْا وَ لَا یُنزِفُونَ(19)....آنها که سبقت جسته بودند و اینک پیش افتاده اند. (10)اینان مقرّبانند، (11)در بهشتهاى پرنعمت. (12)گروهى از پیشینیان، (13)و اندکى از آنها که از پى آمده اند، (14)بر تختهایى مرصّع، (15)روبروى هم بر آنها تکیه زده اند. (16)پسرانى همواره جوان گردشان مى چرخند، (17)با قدحها و ابریقها و جام هایى از شرابى که در جوی ها جارى است. (18)از نوشیدنش نه سردرد گیرند و نه بیهوش شوند. (19)..."
اینها نعمتهایی بودند که محبوب انسانها ، وعده کرده است و در پایان این نعمتها به اینجا می رسد "جَزَاءَ بِمَا کاَنُواْ یَعْمَلُون...اینها پاداشى است در برابر اعمالى که انجام مىدادند!"
فکر من به این مشغول شده که آیا در تمام مدت عمرم عملی داشته ام که ارزش این نعمتها را داشته باشد؟ آیا با این عمل های بی ارزش من می توان بهشتی به این عظمت خرید ؟
و این است که اشک مرا جاری می کند و به خودم می لرزم و می گویم : عملی ندارم که بهشتی شوم مگر اینکه " او " با فضل و رحمتش مرا راهی کند ....
کلمات کلیدی:
آدمها هر چقدر هم خوب باشند ، در لحظه هایی که غافل می شوند و یا غفلتی برایشان پیش می آید ، بدیهیات و واضحات را فراموش می کنند.
چند روزی است که با خودم فکر می کنم کسانی که مدتهاست با آیه و روایات سر و کار دارند ، چرا حق الناس برایشان بی معنا و یا بی تفاوت است .
حکایات زیادی را دیدیم و شنیدیم از مشکلات و گرفتاری هایی که از "یک ذره حق الناس" پیش میاد مثل بنده خدایی که بخاطر یک دانه جو ، که جویده بود و بعد انداخته بود توی گونی صاحبش ، سالها گرفتار حسابرسی بخاطر آن یک دانه جو بود .
از این حکایات که بگذریم آیات قرآن کریم خود حقیقت روشنی است که دل انسان را جلا می دهد و از طرفی خوف و ترس را بر انسان می بارد .آیات زیادی است که وقتی با آن روبرو می شویم سخت متأثر می شویم و از این قبیل است آیات پایانی سوره زلزال : فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ(7)وَ مَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ(8)
ابو نعیم در کتاب حلیهاش از شداد بن اوس روایت کرده که گفت: من از رسول خدا (ص) شنیدم مىفرمود: ایها الناس دنیا متاعى است حاضر که هم نیکان از آن مىخورند و هم فاجران، و بدرستى آخرت وعدهاى است صادق، که سلطانى قادر در آن حکومت مىکند، حق را محقق و باطل را باطل مىسازد.
ایها الناس سعى کنید از طالبان آخرت باشید، و از طالبان دنیا نباشید، فرزند آخرت باشید، نه فرزند دنیا، چون هر مادرى فرزندش به دنبالش مىرود. (حاصل منظور آن جناب این است که خواهان آخرت باشید نه دنیا، براى اینکه علاقه به دنیا قهرا شما را به سوى مادیت و آلودگىهاى آن مىکشد)، آن گاه فرمود: هر عملى که مىکنید در حالى انجام دهید که از خدا خائف و بر حذر باشید، و بدانید که روزى شما را بر اعمالتان عرضه مىدارند، و شما خواه و ناخواه خدا را ملاقات خواهید کرد، پس هر کس هم وزن ذرهاى عمل خیر کرده باشد، آن را خواهد دید، و هر کس هم وزن ذرهاى عمل زشت کرده باشد آن را خواهد دید.(تفسیر المیزان جلد 20 صفحه585)
با اینکه از این قبیل روایات فراوان داریم و می بینیم و می شنویم ، اما هنوز با هر دعوت دنیا ، عده ی زیادی راه را کج می کنند و با زینت ها و زیورهای دنیا ، داشته هایشان را با دنیا معامله می کنند و از یاد آخرت غافل می شوند .
ابو سعید خدری می گوید: وقتى آیه" فَمَنْ یَعْمَلْ ..." نازل شد عرض کردم اى رسول خدا آیا من همه اعمالم را مىبینم؟ فرمود: آرى. گفتم: آن کارهاى بزرگ را؟ فرمود: بله، گفتم: کارهاى کوچک کوچک را؟ فرمود: بله
عرض کردم: اى واى بر من! مادرم بنشیند و براى من عزادارى کند! فرمود: بشارت باد بر تو اى ابو سعید! چرا که" حسنات" به ده برابر حساب مىشود، تا هفتصد برابر، و خدا براى هر کس بخواهد آن را هم مضاعف مىکند، و اما هر گناه به اندازه یک گناه مجازات دارد، یا خداوند عفو مىکند و بدان احدى با عملش نجات نخواهد یافت! (جز اینکه کرم خدا شامل او گردد) عرض کردم حتى تو هم اى رسول خدا؟! فرمود: حتى من، مگر اینکه خداوند مرا مشمول رحمتش سازد.(تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 228)
با این وجود آیا جایی برای کم کاری و یا حق الناس باقی می ماند ؟ چگونه با این حال می توان از عذاب روز قیامت و حسابرسی الهی در امان ماند؟
راستی که عمل های ما ، بسیار ناچیز و کوچک است در مقابل خواسته ها و داده های رحمانی و تنها لطف و رحمت اوست که نجات دهنده ی ما خواهد بود .
باید هر لحظه و هر زمان از خدا بخواهیم که ما را مشمول رحمت خودش کند و هر لحظه ما را متذکر حالات و رفتارهایمان بگرداند در غیر این صورت حتی اگر عارف بالله و سالک سبیل الی الله هم باشیم و تمام شب تا سحر عبادت کنیم ، باز هم گرفتار این غفلت ها خواهیم شد .
کلمات کلیدی: حق الناس، آیه جامعه، یک ذره کار خیر، یک ذره کار شر، دنیا و آخرت، قرآن کریم
گاهی فکر می کنم حال خوبم را همان حالی که خدا گاهی ارزانی بندگانش می کند را چگونه باید حفظ کرد ؟
چطور باید خوب ماندن را در وجود ضمیمه کرد و این رنگ را همیشه همراه داشت؟
مدتی با این مشغول بودم تا اینکه به یادم آمد انسانها همیشه باید متذکر شوند.
یعنی کسی یا کسانی ، چیزی یا چیزهایی آنها را حرکت دهد و این تذکر است که حیات انسانی را در پی دارد.
گاهی با تذکر استادی اخلاق ، فضائل فراموش شده و رذائل مشغول شده را بیاد می آوریم.
گاهی با محاسبه می فهمیم چقدر عقبیم و چقدر پیشرفت کرده ایم و این خوب است .
اما این ها برای آنها که تازه راه افتاده اند ، هر کدام اشکالاتی دارند ، هر کدام نقص هایی دارند که جبران پذیرند.
در فکر چیزی بودم که مرا متذکر نگه دارد و از این مسیر ، مسیر قرب دور نکند. رسیدم به آیه ای: «إنا نحن نزلنا الذکر و إنا له لحافظون» فهمیدم قرآن ذکر است و انسان می تواند درتمام فرصت ها مخصوصا غفلت ها و فرصت های پوچ از تذکرهای قرآن بهره های عمیق دریافت کرد.
دیدم آیه ی دیگری هم هست که مرا سیر می دهد و محرک من هست «إقم الصلاه لذکری» نماز هم چیز دیگری بود که روح و جان مرا متذکر می کرد .
با تکیه بر این دو می توان هر لحظه متذکر ماند و در مسیر بود ...
کلمات کلیدی:
در مسجد معتکف شده بود و سخت در فکر فرو رفته بود ...
با خودش مشغول بود که وجود نازنین رسول خدا(ص) را دید...پرسید از چه رو ناراحتی ؟
گفت: یا رسول الله در فکر این هستم که اگر مجالی باشد و بهشتی شوم شاید سالیان سال منتظر دیدن رویت باشم چرا که مقام ما خیلی پایین تر از شماست.
اگر جهنمی شوم هم که دیگر هیچ وقت توفیق ملاقات شما را به ما نمی دهند . پس در این حال چه کنم؟
برای ملاقات گُل روی شما چه باید کنم و چه کنم که همراه شما در بهشت باشم ؟
آیه نازل شد : وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفیقاً(نساء69)
و کسى که خدا و پیامبر را اطاعت کند، (در روز رستاخیز،) همنشین کسانى خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده از پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان و آنها رفیقهاى خوبى هستند.
این یعنی معیت ، این یعنی اگر عمل کنی ، اگر حرفهایت حرف خدا و عملت دستور خدا و رسول او(ص) باشد ، همراه و هم نشین خوبان خواهی بود.
نه تنها رسول خدا(ص) بلکه با تمام انبیاء و صدیقین و شهدا و صالحان همنشین خواهی بود .
اینجاست که از نعمت های لذیذ بهشتی بهره مند می شوی و اینجاست که بهترین لذت بهشتیان را خواهی دید.
می دانی بهترین لذت بهشتیان چیست؟ از امام صادق(ع) پرسیدند بهترین لذت بهشتیان چیست؟
امام صادق(ع) فرمود : بهترین لذت بهشتیان نگاه کردن به وجود مبارک حسین بن علی (علیهما السلام) است.
پس راه رسیدن به همنشینی با رسول خدا(ص) و اهل بیت معصومش اطاعت و عمل به دستورات خدا و رسول اوست.
یار دیرین امام باقر جابر جعفی روزی به محضر امام رسید و گفت : یابن رسول الله ! سالهاست در محضر شما خدمتگذارم .
میخواهم اجر و مزد این سالها را بدهی . حضرت فرمود : هرچه میخواهی بگو تا بدهم.
عرض کرد : یابن رسول الله ! رسول خدا(ص) شما را باقرالعلوم نامید ، می خواهم گنجینه ی علمت را بشکافی و بهترین قسمتش را ارزانیم کنی .
امام باقر (ع) فرمود : عمل کنید ، قیامت بدون عمل از دست ما هم برای شما کاری بر نمی آید .این گرانبهاترین گوهر علم امام باقر(ع) بود.
اینجا هم می توانید مطالعه کنید
کلمات کلیدی: انسان جاری، همنشین خوبان، معیت اهل بیت(ع)، جابر جعفی، بهترین لذت بهشتیان
در فکر بلا بودم و غرق در مصیبت آن. فکر می کردم با این بلا و مصیبت ها چگونه باید زیست .چگونه باید به راحتی از بلا دور شد.
لحظه ای راحتم نمی گذاشت تا اینکه رسیدم به کاروان حسین(ع) ، کاروانی که غرق در بلا بودند و این بلا شیرینی خاصی برایشان داشت.
بلا را فهمیده بودند و خود را در آن انداختند . کاروان حسین(ع) بزرگترین بلاها را دیدند اما چه شد که مصیبت با این عظمت برای آنها «ما رأیت إلا جمیلا» شد.
چه شد که در شب عاشورا ، اصحاب تا شنیدند فردا قطعه قطعه و بر خاک می افتند با این حال به شادی و سرور پرداختند ؟
با این ها به پوچی رسیدم . به نقطه ای که انگار متحیرم که آیا مصیبت های خودم را بلا بنامم یا مصائب حسین(ع) و اصحابش را ؟
« و رضوان من الله اکبر» چیزی بود که رسیدم . رضوان الهی همان چیزی بود که عظیم ترین بلا را در کام حسین(ع) و اصحابش «شیرین تر از عسل» کرد.
از حجاز تا کربلا حرکتها...لبخندها...گریه ها...شور و شوق ها...همه از یک هدف نشأت می گرفت ، آن هم رضوان الهی بود.
وقتی در احوال بهشتیان سیر می کردم رسیدم به این آیه «و رضوان من الله اکبر» که رضوان و رضایت پروردگار از مجموع نعمتهای بهشتیان بالاتر است.
رضوان الهی همان میوه ای است که انبیاء الهی در مقابل بندگی محبوب خواستند .رضوان الهی لذتی است که مصیبت ها را «احلی من العسل» می کند.
با این دید مصیبتی باقی نمی ماند . که «هرچه از دوست رسد نیکوست» با این دید ، تمام قربانی ها و اسارت ها در دید حسین(ع) شیرین می شود و در آخرین لحظه در مقابل دیدگان شمر لعین تبسم حسین(ع) معنای زیبایی می یابد و می بیند که محبوب رضایتش جلب شد.
شیرینی این رضایت الهی را در کلام حسین(ع) : الهی رضا بقضائک ، تسلیما لامرک ،صبرا علی بلائک ،لا معبود لی سواک ،یا غیاث المستغیثین ...می توان لمس کرد.
شیرینی این رضایت را در کلام زینب کبری(س) در مقابل ابن زیاد ملعون : «ما رأیت إلا جمیلا» ندیدم جز زیبایی . می توان به خوبی لمس کرد
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.