سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انســان ِ جــــ ـاری

یکی قطره باران ز ابری چکید!

فاطمه خانم دیدگاه

استاد مصباح یزدی فروتنی علامه طباطبایی را این گونه بیان می کند : در طول سی سال که افتخار درک محضر ایشان را داشتم ، هرگز کلمه ی <<من>> از ایشان نشنیدم ، در عوض عبارت<<نمی دانم>>را بارها از ایشان شنیدم .
همان عبارتی که افراد کم مایه از گفتن آن عار دارند .
یکی قطره باران ز ابری چکید/خجل شد چو پهنای دریا بدید.
که جایی که دریاست من چیستم/گر او هست حقا که من نیستم.
چو خود را به چشم حقارت بدید/صدف در کنارش به جان پرورید.
سپهرش به جایی رسانید کار/که شد نامور لؤلؤ شاهوار.
بلندی از آن یافت کو پست شد/ در نیستی کوفت تا هست شد.

کلمات کلیدی: شعر، علما، علامه طباطبایی

چرا هنگام دعا دست به سوى آسمان برمى داریم؟

ســین.میــــم دیدگاه

غالباً این سؤال براى توده مردم مطرح است که در عین اینکه خداوند، مکان و محلى ندارد چرا هنگام دعا کردن چشم به آسمان مى دوزیم؟ و دست به سوى آسمان بلند مى کنیم؟ مگر العیاذ باللّه خداوند در آسمانها است؟

‏ این سؤال را در عصر ائمه هدى(علیهم السلام) نیز مطرح کرده اند، از جمله مى خوانیم که «هشام بن حکم» مى گوید: زندیقى خدمت امام صادق (علیه السلام)آمد و از آیه الرّحمنُ عَلَى الْعَرشِ اسْتَوى سؤال کرد.

امام (علیه السلام) ضمن توضیحى فرمود: خداوند متعال، نیاز به هیچ مکانى و هیچ مخلوقى ندارد، بلکه تمام خلق محتاج او هستند.

سؤال کننده عرض کرد: پس تفاوتى ندارد که (به هنگام دعا) دست به سوى آسمان بلند کنید یا به سوى زمین پائین آورید؟!

امام (ع) فرمود: این موضوع، در علم و احاطه و قدرت خدا یکسان است (وهیچ تفاوتى نمى کند) ولى خداوند متعال دوستان و بندگانش را دستور داده که دستهاى خود را به سوى آسمان، به طرف عرش بردارند، چرا که معدن رزق آنجا است، ما آنچه را قرآن و اخبار رسول خدا(صلى الله علیه وآله)اثبات کرده است، تثبیت مى کنیم، آنجا که فرمود: دستهاى خود را به سوى خداوند متعال بردارید، و این سخنى است که تمام امّت بر آن اتفاق نظر دارند(1)

 

در حدیث دیگرى از امام امیرالمؤمنین على (علیه السلام) در کتاب خصال آمده است: اِذا فَرِغَ اَحَدُکُمْ مِنَ الصَّلوةِ فَلْیَرْفَعْ یَدَیْهِ اِلَى السَّماءِ، وَ لِیَنْصَبَّ فى الدُّعاء: «هنگامى که یکى از شما نماز را پایان مى دهد دست به سوى آسمان بردارد و مشغول دعا شود».

مردى عرض کرد: اى امیرمؤمنان! مگر خداوند همه جا نیست؟

فرمود: آرى همه جا هست.

عرض کرد: پس چرا بندگان دست به آسمان برمى دارند؟

فرمود: آیا (در قرآن) نخوانده اى: وَفى السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوْعَدُوْنَ «در آسمان رزق شما است و آنچه به شما وعده داده مى شود» پس از کجا انسان روزى را بطلبد جز از محلّش، محل رزق و وعده الهى آسمان است(2)

مطابق این روایات چون غالب ارزاق انسانها از آسمان است (باران، زنده کننده زمین هاى مرده از آسمان مى بارد، نور آفتاب که منبع حیات و زندگى است از سوى آسمان مى تابد، هوا سومین عامل مهم حیات در آسمان است) آسمان به عنوان معدنى از برکات و ارزاق الهى معرفى شده، و به هنگام دعا به آن توجه مى شود، و از خالق و مالک آن همه رزق و روزى تقاضاى حل مشکل مى شود.

از بعضى از روایات، فلسفه دیگرى براى این کار استفاده مى شود، و آن اظهار خضوع و تذلل در پیشگاه خدا است چرا که انسان به هنگام اظهار خضوع، یا تسلیم، در مقابل شخص یا چیزى، دستهاى خود را بلند مى کند.(3)




1 ـ «بحار جلد 3 صفحه 330 ـ توحید صدوق صفحه 248 حدیث 1 باب 36 «باب الرد على الثنویة والزنادقة».

2 ـ «بحار» جلد 90 صفحه 308 حدیث 7 ـ حدیث فوق را تفسیر نورالثقلین در جلد 5 صفحه 124 و 125 نیز آورده است.

3 ـ تفسیر پیام قرآن 4/270


کلمات کلیدی: دعا، یاد خدا، ذکر خدا

کلید بهشت!

ســین.میــــم دیدگاه

قرآن مى فرماید: ما بهشت را مخصوص باتقوایان قرار دادیم:

(تِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتِى نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَنْ کَانَ تَقِیّاً).(1)

خداوند در آیات قبل نعمتهاى مادّى و معنوى بهشت را برشمرده و مى فرماید: کلید درِ بهشت با تمام آن نعمتها که گذشت چیزى جز تقوا نیست.

در این آیه به کلمه «ارث» بر مى خوریم که معمولا به اموالى گفته مى شود که بعد از مرگ از کسى به دیگرى انتقال مى یابد، در حالى که بهشت مال کسى نبوده وظاهراً انتقالى در کار نیست.

به دو شیوه مى توان این مسأله را توضیح و تفسیر کرد:

1. «ارث» از نظر لغت به معناى تملیک هم آمده است و منحصر به انتقال مالى از میّت به بازماندگانش نمى باشد.

2. در حدیثى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «مَا مِنْ أحَد إلاّ وَلَهُ مَنْزِلٌ فِی الجَنَّةِ وَمَنْزِلٌ فِی النّارِ، فَأمّا الکافِرُ فَیَرِثُ الْمُؤْمِنَ مَنْزِلَهُ مِنَ النّارِ، وَالْمُؤْمِنُ یَرِثُ الْکافِرَ مَنْزِلَهُ مِنَ الْجَنَّةِ; هر کس منزلگاهى در بهشت و منزلگاهى دردوزخ دارد، کافران منزلگاه دوزخى مؤمنان را به ارث مى برند و مؤمنان جایگاه بهشتى کافران را».(2)

راه تحصیل تقوا قبل از هر چیز، معرفة الله و سپس ایمان به معاد است. بسیارى از بى تقوایى ها به خاطر این است که خدا را خوب نشناخته ایم; کسى که معتقد باشد خدا روزى مى دهد، چرا دزدى کند; کسى که معتقد باشد عزّت و ذلّت به دست خداست، چرا از کس دیگرى عزّت بخواهد؟!


1. مریم، آیه 63 .
2. تفسیر نورالثقلین، ج2، ص31.

کلمات کلیدی: قرآن کریم، بهشت، تقوا، پیامبر

شوخی با نامحرم

ســین.میــــم دیدگاه

ابو بصیر می گوید :در کوفه بودم ، به یکی از بانوان درس قرائت قرآن می آموختم . روزی در یک موردی با او شوخی کردم!
مدت ها گذشت تا اینکه در مدینه به حضور امام باقر (ع) رسیدم آن حضرت مرا مورد سرزنش قرار داد و فرمود :کسی که در حال خلوت گناه کند ، خداوند لطفش را از او بر می گرداند ، این چه سخنی بود که به آن زن گفتی ؟
از شدت شرم سرم را پایین انداخته وتوبه نمودم . امام باقر (ع)فرمود: مراقب باش که تکرار نکنی


کلمات کلیدی: گناه و عواقب آن

<      1   2   3   4      
?بازدید امروز: (41) ، بازدید دیروز: (113) ، کل بازدیدها: (695033)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ