سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انســان ِ جــــ ـاری

بهانه ای برای تشکر از...

فاطمه خانم دیدگاه

سلام به همه پدر های عاشق،پدری که دستاش برای به دست اوردن نون حلال پینه بسته
این روز قشنگ رو که تولد مولود کعبه"ع" است به پدرم و برادر بزرگم سید مرتضی تبریک میگم

 

«شعر روز پدر »

ای پدر ای با دل من همنشین           ای صمیمی ای بر انگشتر نگین

ای پدر ای همدم تنهاییم            آشنایی با غم تنهاییم

****شعر روز پدر****

ای طنین نام تو بر گوش من          ای پناه گریه ی خاموش من

همچو باران مهربان بر من ببار         ای که هستی مثل ابر نو بهار

****شعر روز پدر****

در صداقت برتر از آیینه ای             در رفاقت باده ای بی کینه ای

ای سپیدار بلند و بی پایدار           می برم نام تو را با افتخار

****شعر روز پدر****

هر چه دارم از تو دارم ای پدر              ای که هستی نور چشم و تاج سر

رحمت بارانی روشن تبار            مهربانی از مانده یادگار

**** شعر روز پدر ****

ای پدر بوی شقایق می دهی          عاشقی را یاد عاشق می دهی

با تو سبزم،گل بهارم،ای پدر        هر چه دارم از تو دارم ای پدر

************شعر روز پدر************

 


کلمات کلیدی:

مرد سرتو بالا بگیر! از چی خجالت میکشی؟

فاطمه خانم دیدگاه

مرد سرتو بالا بگیر! از چی‌ خجالت میکشی؟
خجالت رو باید کسانی‌ بکشن که  نان رو از سفره ی تو دزدیدند و حساب بانکیشون رو توی کشورهای دیگه پر کردن!
خجالت رو باید کسانی‌ بکشن که هر لحظه فریاد عدالت عدالت سر می دن و غیر از ریا چیزی توی زندگی ندارن!
خجالت رو باید اونایی بکشن که به دنبال رای تو برای مشروعیت بخشیدن به سفره ی بی نان تو هستن!
خجالت رو باید اونی بکشه که به دنبال سیلی تو به صورت استکبار جهانیه!
در حالیکه براش مهم نیست که تو این سیلی رو برای سرخ کردن صورت خودت لازم داری!
سرتو بالا بگیر مرد ..!

 

 


کلمات کلیدی:

تا سرم به سنگ نخوره آدم بشو نیستم..

فاطمه خانم دیدگاه

سلام به همه ی خوبان این دنیای مجازی
امشب هم امدم تا یه جریان دیگه از زندگیمو در قالب یه داستان بگم
دوباره لب تابمو بجای دفتر خاطرات روزانم باز کردم،موس رو بجای خودکار در دستم گرفتم و میخام بنویسم
تا حالا شنیدی که میگن"تا سرش به سنگ نخوره،آدم بشو نیست"
اینکه این ضرب و المثل از کجا امده و چرا ب کارش می برن،خبر چندانی ندارم
اما میخام تا حدودی بگم که کاربردش چیه..
اگه ما بخایم داخل این دنیای بزرگ هر چیزی رو خودمون تجربه کنیم و دنبالش بریم سال ها طول میکشه ..
حالا بگم از این بزرگتر هامون که همش دوست دارن دانسته های خودشون رو هر جور شده ولو به زور به ما انتقال بدن..
اگه بلد بودن یه دستگاهی می ساختن تا دیگه اینقدر با ما جوونا حرص و جوش نخورن و شبونه دانسته هاشونو به خورد ما بدن
،مثلا یه قرصی بسازن،یا مثل خون به ما تزریقش کنن...
اما خودمونیم بعضی از ماها این چیزا به خرجمون نمیره و دوست داریم خودمون تجربش کنیم،
حتی اگر بهمون بگن که آخر و عاقبت این کار و راه تو به ناکجا میرسه..
خیلی وقت ها شده چون خونواده در انجام کاری که میخایم دست به انجامش بزنیم،کمکمون نمی کنن،باهاشون قهر می کنیم
و خیلی حرفای چرت و پرت مثلا شما به فکر من نیستید،اصلا بهم توجه ندارید و..میزنیم.و به کسانی که به ظاهر دوست ما هستند رو میاریم
اما امروز وقتی داستان این مورچه کوچولو رو خوندم،متوجه شدم که نباید خیلی از جاها حماقت به خرج بدیم و به حرف خونواده که بهترین دوست ما هستند گوش بدیم..

حالا شما هم داستان این مورچه رو در ادامه مطلب  بخونید و بگید که چه نظری دارید راجب حماقت ما جوونا

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:

آیا منم مثل این پروانه ام؟؟

فاطمه خانم دیدگاه

سلام به همه ی دوستای خوبم
چند روزی هست که خسته و بی حوصله هستم
اما دلیلش رو هم نمی دونم...
همش با خودم میگم ای کاش کسی بود تا بجای من تلاش کنه...
کسی باشه و زحمت بکشه و من راحت باشم...
کاش یکی باشه تا سختی کارو بر من آسون کنه...
امروزم بدون هدف خاصی داشتم داخل اینترنت گشت می زدم و داستان می خوندم...
چشام به صفحه بود و دستم روی دکمه موس،
به ظاهر میشه گفت که پای لب تاب بودم اما..
اما،اما حقیقتش این بود که گرم افکارخودم بودم و هنوز داشتم به ای کاش هام فکر می کردم..
من به کار با رایانه و نوشتن عشق و لذت خاصی دارم..
حتی وقتی نوشته هام بیخود و بی مضمون هم باشن بازم خوشحالم..
اما نمی دونم چرا از این وبلاگ و نوشتن دارم دور میشم،شایدم دارن دورم می کنن..
اما اصلا دلم نمیخاد که مثل پروانه این قصه بشم...


 

روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد – شخصی نشست و ساعتها تقلای پروانه برای بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله راتماشا کرد.
ناگهان تقلای پروانه متوقف شد و به نظر رسید که خسته شده و دیگر نمی تواند به تلاشش ادامه دهد.
آن شخص مصمم شد به پروانه کمک کند و با برش قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد – پروانه به راحتی از پیله خارج شد اما جثه اش ضعیف و بالهایش چروکیده بودند.
آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد – او انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شود و از جثه او محافظت کند اما چنین نشد .
در واقع پروانه ناچار شد همه عمر را روی زمین بخزد و هرگز نتوانست با بالهایش پرواز کند – آن شخص مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را خدا برای پروانه قرار داده بود تا به آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پیله به او امکان پرواز دهد .
گاهی اوقات در زندگی فقط به تقلا نیاز داریم – اگر خداوند مقرر میکرد بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم فلج میشدیم – به اندازه کافی قوی نمیشدیم و هر گز نمی توانستیم پرواز کنیم !!!

 


کلمات کلیدی: داستان

معماهای دعا

فاطمه خانم دیدگاه

آیا میدانستید که:
1. کتاب شریف مفاتیح‌الجنان توسط چه کسی و در چه سالی جمع‌آوری شده‌است؟
مفاتیح‌الجنان توسط خاتم ‌المحدثین حاج شیخ عباس قمی(ره) در سال 1344 هـ.ق جمع‌آوری شده است.

2. نام 5 کتاب دعای معتبر شیعی چیست؟
کتب دعا که توسط علمای شیعه جمع‌آوری شده زیاد است که از جمله عبارتند از: مفاتیح الجنان، مصباح المتهجد، زاد المعاد، بلد الامین، مهج الدعوات و ... .



پس معطل چی هستی زود باش به ادامه مطلب برو...

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی: مناجات و دعا

<   <<   6   7   8   9   10      >
?بازدید امروز: (223) ، بازدید دیروز: (131) ، کل بازدیدها: (695623)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ