سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انســان ِ جــــ ـاری

عقل،راه رسیدن به حقیقت!

ســین.میــــم دیدگاه

بسم الله الرحمن الرحیم

به انتخاب رشته رسیده بودم و باید راهم را مشخص می کردم اما هنوز مبانی فکری ام درباره ی انتخاب رشته رشد نکرده بود با مشورت اساتید از بین " علوم قرآن و حدیث ، کلام اسلامی ، فلسفه اسلامی" فلسفه را انتخاب کردم از این باب که بزرگانی همچون امام راحل ، علامه طباطبایی ، آیت الله جوادی آملی و... یکی از مهمترین پایه های رشدشان فلسفه بود.

البته تنها این نبود بلکه ، همه ی علوم در نهایت به نقص و ضعف می رسند اما فلسفه هیچ وقت نیازمند غیر نمی شود بلکه اصل است و فرع پذیر نیست و دیگر علوم به آن احتیاج پیدا می کنند.

دو ترم گذشت و من هنوز در انتخابم شک داشتم و از این باب ، به فکر مشاوره با استاد افتادم ؛ استادی که شور و شوق فلسفه را در من زنده کرد ، همان فلسفه ای که از عقل حرف می زد . از همان زمان که الفبا را یاد گرفتم ، از چیزهایی که عقلم را به زحمت بیندازند  ، فراری بودم اما با تدریس و راهنمایی او ، بشدت عاشق فلسفه شدم .

مشاوره کردم و راهم را پیدا کردم . راهی که امروزه مخالفان زیادی دارد؛مخالفانی که هدفشان خنثی کردن عقل است چرا که تمام حرف فلسفه همین است که عقل را به جریان اندازد . وقتی مخالفت این عده را می بینم متأسفانه ذهنم حرکت می کند به سمت فرقه ی ضاله ی وهابیت که به هیچ عنوان زیر بار نمی روند و هیچ استدلالی را نمی پذیرند.

با خودم فکر کردم اگر بخواهیم عقل را خنثی کنیم ، باید توحید و نبوت و ... را چگونه اثبات کنیم؟ مگر می شود توحید را برای کسی که اسلام را قبول ندارد ، با آیه و حدیث ، اثبات کرد اصلا اگر عقل را کنار بگذاریم چگونه اصول اعتقادات خودمان را محکم کنیم ؟ مگر می شود با تقلید ، اصول اعتقادات را  تثبیت کرد؟ مگر جز این است که پذیرش توحید و معجزات پیامبران الهی ، باید با عقل اثبات شوند؟

بر این اساس، نمی دانم آقایون مخالف از چه رو اینقدر مخالف فلسفه اند ؟

برای درک ضرورت فلسفه ، خوب است به این نقل قول توجه کنیم که : مدتی پس از انقلاب بود و اوج بحث های مارکسیستی،  روزی در یکی از مساجد خوب شهر مثل هر روز در نماز جماعت شرکت کرده بودم و پیش نماز هم روحانی ریش سفید و محترم، می گفت بعد از نماز شخصی بلند شد و رفت جلوی آقای روحانی و جلوی همه ی مردم گفت من از اسلام و قرآن سوالاتی دارم، می خواستم پاسخ بگویید

 این فرد که متبحّر در فلسفه ی مارکسیستی بود، شبهات جدی عقلی مطرح می کرد و این روحانی هم سعی می کرد با استناد به آیات و روایات، جواب او را بدهد، و طبیعتا او هم اصلا قرآن و حدیث را قبول نداشت

  رو حانی هم توان تحلیل شبهات و پاسخ عقلی و برهانی قوی را نداشت. می گفت شبهات در ذهن همه ی حاضران در مسجد ماند و آن روحانی زیربار شبهات جدی و سنگین فلسفه ی مارکسیستی ناتوان ماند و همه به شک و تزلزل افتادند

برای همین هم بود که حضرت علامه طباطبایی می گفتند:چون که شبهات عقلی علیه اسلام عمومی شده، طرح مسائل عقلی قرآن و اسلام که همان فلسفه ی اسلامی است هم باید عمومی شود. نمی توان در جایی که زهر به طور گسترده و ساده فهم در همه ی طبقات مردم تزریق می شود، پادزهر آن را عمومی و ساده فهم در جامعه تزریق نکرد




کلمات کلیدی: فلسفه اسلامی، رابطه ی عقل و فلسفه، مخالفت با فلسفه

?بازدید امروز: (146) ، بازدید دیروز: (104) ، کل بازدیدها: (695242)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ