سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انســان ِ جــــ ـاری

زیبایی تو !

ســین.میــــم دیدگاه

تمام زیباییت را به دست می گیری و می آیی تا خریدارت شوند.می آیی تا خودت را ارزیابی کنی . جلوه ات زیباست ، با صفاست و دل هر بیننده ای را می بری ، حتی همان روحانیی که هنگام روبرو شدن با تو چشک هایش زمین را جستجو می کنند ، چون خدا امر کرده است اطلاعت می کند ، عیب از تو نیست ، به ما این طور دستور داده اند

تو زیبایی و هر کسی با دیدن تو خودش را فراموش می کند. مخصوصا با این رنگ ها صد در صد زیبایی ات بیشتر شده است. تو می آیی تا خریدار خودت را پیدا کنی . می آیی تا داشته هایت را به نمایش بگذاری .

درست یا غلطش پای خودت . خیالت راحت همه می بینندت ومی پسندن حتی همان آدمهای خشک مقدس هم به زیبایی تو مجذوب می شوند ، آیا به همین قانع و راضی هستی ؟ به همین که دیده شوی ؟ مگر تو را برای همین ساخته اند؟ نه تو هرچه باشی این نیستی که فکر می کنی

شاید جلوه نمایی بخشی از وجودت باشد اما همه ی ارزشت به این نیست . ارزش تو بالاتر از اینهاست.
 دختر جوانی می گفت : خواهر کوچکم که هنوز سنی ندارد ، صورتش را با وسائل من نقاشی می کند ، به او گفتم چرا این کار را می کنی ؟
 در جوابم گفت : تو چرا این کار را می کنی ؟
راست می گفت . اگر این کار اشتباه است پس تو چرا انجامش می دهی .
گفتمش : تو هم خودت را آراسته نکن
گفت: من که 18 ساله ام چرا نکنم؟
گفتم : این رنگ ها تو را زیبا نمی کند ، بگذار خدا رنگت کند


کلمات کلیدی: عشق، زن، حجاب، دختران، عفاف، داستان حجاب، زیبایی، ارزش زن، آرایش زن، رنگ خدا، جلوه نمایی، زیبایی و جذب

حجاب،علامت فرشتگان زمینی!

ســین.میــــم دیدگاه

 

بسم الله الرحمن الرحیم

دیروز خبری فکرم رو مشغول کرد. توی سایتها که نگاه می کردم دیدم یه عده از زنان اکراینی برای اعتراض به خانم های محجبه ی شرکت کننده در المپیک ،‌ بصورت عریان با حجاب مخالفت کردند. بنظر میرسه تمام حرفشون این هست که حجاب یه جورایی نامردی در حق زنان هست. یعنی فکر می کنند حجاب آزادی زن رو سلب می کنه.

این طرز فکر از مدتها پیش توی ایران ما هم افتاده و متأسفانه این افراد با این طرز فکر به دنبال راه حل هم نمی گردند و نمی خواهند با حقیقت و مفهوم حجاب روبرو شوند. از نظر اسلام عزیز ، حجاب فوایدی دارد که مهم ترین آنها مربوط به زن می شود. یعنی زن با داشتن حجاب به یک نوع عظمت و بلندی مقامی می رسد که هیچ کس ، توانایی توهین کردن و جسارت کردن به مقام یک زن را ندارد.

در دوره ی ما به وضوح دیده می شود که حتی ، جوانانی که رذالت از سر تا پایشان می ریزد هم ، وقتی زن چادری و محجبه ای را می بینند ، کوچکترین اهانتی نمی کنند در حالی که اگر همین جوان دختری را با حالت زننده ببیند علاوه بر اینکه توهین ها و جسارت ها به مقامش می کند ، او را به فساد و گناه دعوت می کند. طبق این نظر می بینیم که زن ، با حجاب خود عظمت و وقاری را که خدا به او داده است را حفظ می کند و بدون حجاب ، بازیچه ی دست هوسرانان هست و جز این ثمره ای نخواهد داشت.

از اینها که بگذریم ، با مروری دوباره به جامعه خواهیم دید که حتی پسرانی که روزانه با دخترانی چند رفیق می شوند و بقولی girl friend می گیرند هم حاضر نیستند با یک دختر بی حجاب و بی حیا ازدواج کنند. و تمام تلاششان را می کنند تا زنی با حیا انتخاب کنند.

حرف هایم را خلاصه کنم ، بیچارگی و بدبختی یک زن زمانی است که فکر می کند حجاب ، غل و زنجیری است که او را از فعالیت در جامعه منع می کند . کجایند آن زنان بی حیای اکراینی که حجاب را مانع آزادی می دانند تا ببینند که دختران ما ، رنگ چادر خود را به هیچ وجه با این رنگ ها عوض نمی کنند و ارثیه ی زهرای مرضیه را به فسادها و بی ارزشی ها نمی فروشند.

آری ! زهرا (سلام الله علیها) بانوی نمونه ی هستی ، حجاب را زیباترین جلوه ی هستی برای یک زن می دانست و آرزویش این بود که ، مبادا با نامحرمی ، رو در رو شوم. دختران ما ، حجاب را ارثیه ی زهرای اطهر می دانند و این مهر عنایت حضرت حق را مخصوص فرشتگان زمینی می دانند.


کلمات کلیدی: جوان، هدف شناسی، فضیلت های انسانی، حضرت فاطمه(س)، زن، خریدارها، حجاب، حجاب و عفاف، دست نوشت، یادداشت ها، علامت فرشتگان، زیبایی زن

پسرک و عشق مجازی

ســین.میــــم دیدگاه

بسم الله الرحمن الرحیم

یاد پسری افتادم که بقول خودش شکست عشقی خورده بود. هفت سال به عشق دختری چرخیده بود و یک باره معشوقه اش را از دست داد. یعنی عشقش فقط یک طرفه بود و دخترک بی خبر از دلی عاشق بود .

به هوای او صبح را به شب می رساند. مدتها گرفتارش شده بود. با خودم گفتم شاید یافته های من درد این بی نوا را هم دوایی شود. من راهش را یافته بودم ، برای خود ، اما دارویی بود که خدا برای همه همین نسخه را داده بود.

گفتم: اگر به حرف من گوش بدی ، یا به عشقت میرسی یا از این درماندگی راحت میشی. مشتاق شنیدن بود ، دیدم که وجودش پر از غم و غصه هست و حسرت عشق ،‌ یکسال او را از پای انداخته بود.

گفتم : هر وقت حال من ، مثل تو می شود ؛ خلوتی با محبوب حقیقی آرامش روح من است. خلوتی که در دل شب می توان پیدا کرد. راستی اگر توان بیدار شدن را نداری ، قبل از خواب با نمازی خلوتت را انجام بده . چون حرف ، تصویری از نصیحت داشت ؛ چند شبی فقط شنید و حرکت نکرد تا اینکه با خودش گفت : راه ها را یکی یکی پشت سر گذاشتم ، این را هم می روم .

چند شبی از من دور شد ،‌ تا شبی با حالی تازه پیدایش کردم : اخوی کجا رفتی ؟ چرا دیگه دیده نمیشی ؟ .
آقا سید نسخه ات همه ی دردها یکساله ام رو خوب کرد.
نکته :‌ راستی که درد او چیز دیگری بود اما اشتباه فکر می کرد. دیدم و می بینم دختران وپسرانی را که جهت عشقشان را گم کرده اند . کاش خار و خاشاک این راه را باور می کردند و عشق را در هر جایی خرج نمی کردند.


کلمات کلیدی: عشق، جوان، زن، داستان، یاد خدا، نماز شب، دست نوشت

وقتی عشق معنا می شود....!

ســین.میــــم دیدگاه

 

بسم الله الرحمن الرحیم

وقتی حرف از عشق هست ، به یاد عشق های کاغذی این دوره زمانه می افتیم و از حقیقت عشق یا خبری نداریم و یا اینکه اعتقادی نداریم. اما در بحبوحه ی این روزگار سخت و تنگ که عشق ها رنگی از عشق ندارند و تنها هوی و هوس نقش آن را بازی می کنند ، می خواهم حرف از عشق بزنم . عشقی که ناب بود و خالص و رنگش رنگ واقعی عشق بود نه هوی و هوس . آری عشق را باید از زهرا و علی (علیهما السلام) آموخت . آنان که عشق را اینگونه معنا کردند : عشق ، آن عشقی است که ما را به محبوب و معشوق هستی ؛ پروردگار مهربان برساند. و غیر از این همه پوچ است و هیچ .

روایتی از این عشق بازی ناب را برای فهمیدن انتخاب کردم تا شاید راهنمای سعادت و خوشبختی ما در زندگی باشد. که این است عشق نه هوس بازی های ما در زندگی :

روزی حضرت زهرا سلام الله علیها بیمار شده بود ، علی علیه السلام نزد آن حضرت آمد و گفت : ای فاطمه ، از شیرینی های دنیا چه میل داری ؟

گفت : ای علی ، من اناری می خواهم .
حضرت قدری فکر کرد . چون چیزی با خود نداشت ، از جا حرکت کرد و به بازار رفت ، درهمی قرض کرد و اناری با آن خرید و به سوی منزل حرکت کرد . در بین راه مرد مریض غریب و نا آشنایی را کنار خیابان دید. حضرت ایستاد و فرمود : ای پیرمرد ، دلت چه می خواهد ؟
پاسخ داد : ای علی، هم اکنون پنج روز است که در اینجا افتاده ام . مردم از کنارم عبور می کنند و توجهی به من نمی کنند . دلم انار می خواهد.

حضرت لحظه ای با خود اندیشید : یک انار برای فاطمه خریده ام ، اگر آن را به این مستمند بدهم ،فاطمه از انار محروم خواهد شد و اگر به او ندهم ، با فرمایش خداوند که فرمود : (( وَ اَمَا السَائِلَ فَلا تَنهَر )) مخالفت ورزیده ام و حضرت رسول صلی الله علیه و آله  نیز فرموده است : ((سائل را هرچند بر بالای اسب نشسته است رد نکنید)).

پس انار را شکسته به آن پیرمرد خورانید و بلافاصله بهبود یافت و در همان حال فاطمه سلام الله علیها نیز بهبود یافت. علی علیه السلام در حالی که از فاطمه شرمنده بود ، وارد منزل شد. چشم حضرت زهرا سلام الله علیها که به او افتاد ، از جا حرکت کرد و علی علیه السلام را در آغوش گرفت و فرمود : چرا اندوهناکی ؟ سوگند به عزت و شکوه خداوند همین که انار را به آن پیرمرد دادی ، هوس و میل به انار از دلم رفت.

علی علیه السلام از سخنان فاطمه علیها السلام شاد شد. در این هنگام مردی از راه رسید و حلقه ی در را کوبید . حضرت پرسید : کیستی ؟
پاسخ داد : من سلمان فارسی هستم .
سلمان طبقی سر پوشیده آورده بود که آن را پیش روی حضرت گذاشت . پرسید : در طبق چیست ؟
جواب داد : از خداوند برای رسولش و از رسولش برای تو .

حضرت سرپوش از روی طبق برداشت ، نُه دانه انار در آن بود . فرمود : ای سلمان ، اگر این انار ها برای من بود ، می بایست ده عدد باشد ، زیرا خداوند فرموده است ((مَن جَاء بِالحَسَنَةِ فَلَهُ عَشرُ اَمثَالِها )) هرکس کار نیکی انجام دهد ، برای او ده مقابلش خواهد بود.
سلمان خندید و یک انار از آستین خود بیرون آورد و آن را در طبق گذاشت و گفت : ای علی ، به خدا سوگند ده تا بود ، لکن خواستم بدین وسیله تو را بیازمایم .

 

 

 

 

درة الناصحین


کلمات کلیدی: عشق، حضرت علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، زن، داستان، محبت

سوال و جوابی درباره حجاب

ســین.میــــم دیدگاه


بسم الله الرحمن الرحیم 

مرجع عزیز و عالیقدر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی

سلام علیکم؛

من فاطمه 21 ساله هستم. شما را بارها در مشهد دیده‌ام، و به شما به چشم یک پدر معنوی نگاه می‌کنم. آقا من یک دختر بدحجاب هستم، راستش نمی‌دانم حجاب چیست؟ چرا حجاب بر ما واجب است؟ چرا حجاب ارزش است؟ آیا چادر یک تکه پارچه با ارزش و مقدس است؟ دختر 9 ساله از چادر چه می‌داند؟ چرا فقط در دین ما چادر و حجاب وجود دارد، یعنی پیامبران دیگر نمی‌دانستند؟!

آیا معنای پوشش، نبودن من در جامعه نیست؟ پس چگونه باید برای جامعه مفید باشم؟چرا ما زنان باید تاوان دل‌های مریض بعضی مردان را بدهیم؟ آیا بهتر نیست حجاب در کشور اختیاری باشد؟ لطفاً مرا نصیحت کنید و به سؤالاتم جواب دهید که من پی‌جوی حقیقتم. منتظر پاسخ شما هستم.



بسم الله الرحمن الرحیم

علیکم السلام و رحمة الله

دخترم! انشاءالله تعالی تندرست و سعادتمند باشید و اندیشه‌های نیک و درست را در خود پرورش دهید.

نامه شما را خواندم. از بیداری باطن و معنویت پاک و اصالت فطرت شما امیدوار شدم.

نوشته‌اید پی‌جوی حقیقت هستید و نصیحت می‌خواهید. حقیقت ظاهر و آشکار است به هرچه نگاه کنید از ذره تا مجرّه، از زمین تا آسمان و کهکشان‌ها و جنبندگان بزرگ و کوچکی که با چشم غیر مسلح به زحمت رؤیت می‌شوند، آب و هوا، باغ و سبزه‌زارها و درخت‌ها، حیوانات برّی و بحری و این انسان، این من و تو و این همه دستگاه‌ها و تأسیساتی که در بدن ما برقرار است و علی الدوام بی‌آن‌که ما نقشی داشته باشیم به طور خودکار عمل می‌کنند، این همه گل‌ها، این همه میوه‌ها و این همه ... و این همه ...، همه انسان را نصیحت می‌کنند؛ همه حقیقت و حق را نشان می‌دهند که غافل نباشید، بیدار و هشیار باشید، از این کتاب آفرینش که میلیون‌ها و میلیون‌ها و میلیاردها و بیش از حساب و شمار درس بصیرت و بینش دارد بخوانید، و پند بگیرید.


بدانید که شما در برابر این معانی ژرف و این وجود پر از حکمت نباید آرام بنشینید. باید پرده‌های جهالت را هرچه می‌توانید پاره کنید، و به سوی روشنایی بیشتر گام بردارید.

مسأله حجاب و مسائل جنسی و جنسیتی را تحت احساسات جوانی دختر یا پسر نمی‌شود بررسی کرد، و نگاه غیر احساساتی باید به آن داشت.

این برنامه و روابط مرد و زن و حجاب، همه باید با دید عقل و مصلحت بررسی شود. مفاسد و مصالح بسیار در اینجا ملاحظه می‌شود. کرامت و شخصیّت زن بیشترین مصلحتی است که باید حفظ شود.

حجاب و پوشش و چادر و جدایی‌هایی که بین دو جنس به حکم عقل و شرع مقدس اسلام رعایت می‌شود همه، جامعه را از فساد، و خانواده را از ویرانی نجات می‌دهد. حجاب برای زن حصاری حصین و قلعه‌ای‌ محکم است.


در جامعه کاری که برحسب وضع طبیعی بین زن و مرد توزیع شده است هر دو کار است، هر دو شریف است، هر دو باید رعایت شود تا جامعه بر نظام درست برقرار باشد.

خانه‌داری زن از اشرف کارها است. زن خانه‌دار بیکار نیست. مرد هم که مشاغل بسا سخت بیرون را عهده‌دار است جهاد فی سبیل الله است. کارهای پر زحمت و سخت به عهده مرد است.

بعض افراد بی‌اطلاع، نگاه ظاهری به غرب و اروپا و آمریکا می‌کنند، و یک زن را می‌بینند که مثلاً وزیر یا وکیل شده است امّا هزاران زن را که در نهایت محرومیت‌های اقتصادی گوناگون هستند نمی‌بینند.

امروز در غرب، کار فساد بی‌حجابی و اختلاط زن و مرد به جایی رسیده است که از جلوگیری مفاسد آن عاجز شده و به مفاسد بسیار مخرب آن تن در داده‌اند.


در غرب طبق اخباری که خبرگزاری‌ها منتشر می‌کنند زن‌ها در هر نهاد و مخصوصاً نهادهای ارتشی مورد اذیت و آزار مردهای مافوق هستند. زندگی راحت و آرام و انسانی ندارند. موالید تا حد چهل و هشت درصد در شناسنامه بی پدر معرفی می‌شوند.

ما باید به تعالیم اسلام افتخار کنیم. سالم‌ترین مجتمعات و جوامع، مجتمعات اسلامی است. تفکیک جنسیتی برای سلامت جامعه شرط اساسی است. چادر و رعایت محرم و نامحرمی و اختصاص‌یافتن بعض مشاغل به زن، و بعض مشاغل به مرد بر اساس همین تفکیک لازم جنسیتی و ترتیبات و ضوابط آن است.

در احکام شرع جنبه‌های جسمانی و روحی مرد و زن ملاحظه شده است، و بر اساس صرف برتری‌دادن یک جنس بر جنس دیگر دستور و برنامه‌ای نیست. پیامبران همه به حجاب دستور داده‌اند، و اختصاص به اسلام ندارد، و حکم ملازم زن و مرد است.


همین روزها به یکی از وزراء در ایتالیا پیشنهاد کرده بودند که زنان مسلمان را از روبند ممنوع سازد، جواب داده بود که از کار و برنامه‌ای که حضرت مریم داشت کسی را منع نمی‌کنم! یعنی حضرت مریم هم حجاب کامل داشته‌اند.

دخترم راجع به حجاب، راجع به توانایی‌های زن و مرد و نقش این دو جنس در ساختن یک جامعه عقل‌پسند با کرامت، کتاب‌های بسیار شیعه و سنی، و مسلمان و کافر نوشته‌اند.

من به شما توصیه می‌کنم به تمام وجود اگر سعادت حقیقی خود را می‌خواهید، حجاب و تعلیمات عالیه اسلام را در همه برنامه‌ها رعایت کنید.

خداوند متعال شما را حفظ و به همه آرزوها و آمال مشروع و عقل‌پسند برساند، والسلام. 19 شعبان‌المعظم



کلمات کلیدی: زن، حجاب و عفاف

<      1   2   3   4      >
?بازدید امروز: (143) ، بازدید دیروز: (79) ، کل بازدیدها: (695965)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ