سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انســان ِ جــــ ـاری

دردسرهای یه مرغدار..

فاطمه خانم دیدگاه

 

سلام
امروز امدم تا از درد دل های دختر یه مرغدار براتون بگم.این روزا که همه جا حرف از مرغ و قیمت مرغه.ماشاالله شکر خدا که همتون هم از پیام های مرغی برای پیامرسان کم نذاشتید.احتمال زیاد همه شما فکر می کنید الانه هر کی مرغدار و مرغ فروشه حکم طلا فروش رو داره و به قول خودمون نونش تو روغنه.

اما من امدم تا بگم حرفای شما همه درست اما خداوکیلی یکم وسیع تر بهش نگاه کردید؟؟ اصلا از شیوه کار و طرز بزرگ کردن جوجه ها خبر دارید؟ می دونید تا یه جوجه یه روزه ماشینی بخواد چهل روزه بشه چه پدری از صاب کار درمیاره؟ نه نه تند نرید حتما میخاید بگید که همه کارا سختی خودشونو دارن، اینم قبول اما حرف من فعلا مرغ و مرغدار و استرس کارشون و دردسرهاشه..

تا حلا با هرکی که از حرفه مرغداری دور بوده راجب این شغل پرسیدم و میگم به نظرت چطوره؟ میگه خب کاری نداره جوجه ها رو میذاری تو سالن و خودشون بزرگ میشن، گفتم همین؟ گفت نه خب هر چند ساعتی هم بهشون غذا میدن. چون میدونستم دیدشون از این حرفه در این حده جای تعجب برام نداشت. اما باور کنید به این سادگی نیست

این دختره این طور می گفت که شغل باباش نه شب داره نه روز،نه عید سرش میشه نه عزا، جمعه ها هم که از همه روزا گرفتار تره. همه میگن که روز عاشورا کارو تعطیل کنید و برید عزا داری اما این شغل نمیشه و باید طبق روال بره سر کار. از خروس خون صبح تا دم اذان مغرب هم که تو صحرا سره کاره و وقتی برسه خونه افطار نکرده پای سفره از خستگی خواب میره.

اون قدر این شغل دردسر داره که نگو هر چند دقیقه باید دمای سالن چک بشه بخاری و تهویه ها تنظیم بشن تا مبادا سرما و گرما بکشن.باید چند تن چند تن هر روز دانه آسیاب کنن.با مردن هر یه دونه جوجه انگار که دور از جون یکی از بچه هاش فوت شده، کدوم شغل این طوره که گاهی وقتا نصفه شبی کارگر تماس بگیره و بگه که دزدای خیر ندیده داخل صحرا دارن سیم های برقو از روی پایه بخاطر مسی بودنشون میبرن تابه دزدن و از انجا که جوجه ها تماما با دستگاهای برقی زنده اند باید سریعا برن و فکر سیم کنن.پول سیم ها حالا بماند اگه موتر برق از کار بیفته سرمایه ی چند میلیونیشون(نگید چقد پول دارن، اکثرا کلی بدهی و وام و قرض و قوله دارن) بر باد میره

و نکته اخر این که بماند که داخل گرمای بالای60 درجه خوزستان با وجود روزه گرفتن و سرو کله زدن با کارگرها چه وقت هایی که کلافه میشن و میزنن به تیر اخر...همه خدا خدا میکردن که مرغ ارزون شه اما این بنده خدا شب قدری دعا میکرد قیمت بالا بره و با برکتن بشن، میگفت اگه 1000 تومن قیمت بیاد پایین چیزی بالای 20میلیون ضرر می کنن و دخل و خرج کار با هم جور نمیشه

خب دیگه خسته شدید،منم از نوشتن. اما حاضرم باز بنویسم از درد دل هاش تا شما هم دعاش کنید و طاقتشون زیاد بشه...

سیاه مشق: فاطمه


و من االله توفیق


کلمات کلیدی:

?بازدید امروز: (121) ، بازدید دیروز: (131) ، کل بازدیدها: (695521)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ