گاهی وقتا ، بعضی اتفاقات بدجور آدم رو بیدار می کنه
هر کسی توی زندگیش بگرده از این اتفاقات زیاد می بینه
بعنوان نمونه ؛ وقتی به این فکر می کنم که اگه اون اتفاق می افتاد من الان نبودم
اتفاقی که به اندازه ی چند سانت با من فاصله داشت
اونقدر نزدیک که همین الان موهای تنم سیخ میشه وقتی بهش فکر می کنم
دقیقا نمی دونم کی بود ، اما شاید توی همین دو سه سال یا چهار پنج سال پیش بود
توی یکی از استخرهای تهران ، خواستم یه حرکت بقول این استخری ها پُشتک بزنم
پُشتک رو که زدم ، دیدم سوت ناجی بلند شد که آقا پُشتک نزن
یکی از دوستام گفت : خدا بهت رحم کرد ، دقیقا چند سانت با لبه ی استخر فاصله داشتی
یعنی دقیقا چند سانت مونده بود روحت لباس تنت رو ول کنه و بره
هنوز که به اون روز فکر می کنم می گم : چقدر خدا بهم لطف کرد و هنوز زنده ام
واقعا چرا ما انسانها اینقدر زود الطاف و عنایات الهی رو فراموش می کنیم ؟
چرا با این اتفاقات که خدا جلوی پای ما میذاره تا تلنگری باشه برای ما ، چرا بیدار نمی شیم؟
+ باید ترسید از اینکه با این تلنگرها از خواب غفلت بیدار نشیم
+خدا عاقبت ما رو ختم بخیر کنه
کلمات کلیدی: تلنگر خدا، چراغ سبز خدا، راهنمای خدا، خدا، تلنگر در زندگی، غفلت، خواب غفلت
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.