هر انسانی با هر پست و مقامی که باشد در لبه ی پرتگاه قرار دارد و هرلحظه امکان لغزیدنش می رود.
ما بر لب پرتگاه جهنم قرار داریم و گناه ، آستانه ی سقوط به جهنم است . یعنی آنچه ما را به داخل جهنم سقوط می دهد ، تنها و تنها گناهان ماست.
گناهانی که با زبان ،چشم و دیگر اعضا انجام می شوند. برای رها شدن از این پرتگاه ، باید دل را به نور ایمان روشن کرد و هر لحظه به ریسمان محکم الهی چنگ زد و از بارگاه او خواست ، تا مبادا ما را لحظه ای به حال خودمان رها کند.
که رها شدن از درگاه با عظمت او جز گمراهی هیچ ثمره ای در بر ندارد. الهی لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا
کلمات کلیدی: جهنم، بندگی، دست نوشت، یادداشت ها، سیر و سلوک، انسان، سقوط در جهنم، پرتگاه، دعای پیامبر
بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی حرف از خوف و ترس از خدا پیش می آید ، بعضی فکر می کنند : نکند (نعوذ بالله)خدا موجودی وحشتناک هست که تنها منتظر این است که ما کوچکترین اشتباهی کنیم و او ما را به باد کتک بگیرد.آیا واقعا این طور است و ما از خدا به این صورت می ترسیم ؟
ترسی که در روایات می بینیم ، به عذاب و تنبیه کردن خدا ختم نمی شود که علی(ع) ترس از دوزخ و جهنم نداشت . علی (ع) ترسش از جدایی بود ، جدا شدن از هم صحبتی با خدا. جدا شدن از آن همه لطف و عنایت خدا . واقعا چه حس و شور و حالی داشت علی (ع) در مناجات ها . حالی که علی(ع) در مناجات داشت ، اگر ما می داشتیم حاضر نبودیم با تمام دنیا که هیچ با آخرت هم عوضش نمی کردیم. این حرف من نیست که حرف عارف کاملی است که با چه حسرتی می گفت : اگر در بهشت گفتند نماز نداریم ما باید چه کنیم ؟ حرف عارفی بود که عمرش جز عشق به خدا نبود، آیت الله قاضی طباطبایی
خب با این حال ، ما درک نمی کنیم که عارفان چه سوز و چه گدازی داشتند که سراسر عمر خود را اشک می ریختند تا مبادا لحظه ای این حال و شور را از دست ندهند. این ترس مقدس و ارزشمند هست . ترسی که از جدا شدن هست . ترسی که تنها از جدا شدن معشوق و عاشق نشأت می گیرد.
اما ترسی که در ما رشد کرده و ریشه هایش تا مدتها سفت و محکم وجود ما را در برگرفته است ، ترس از عذاب و جهنم است . ترس از آتشی که هیچ وقت ما را از گناه باز نمی دارد. مگر می شود انسان از خدا بترسد و به سمت گناه برود؟ معلوم می شود ترس از چیز دیگری است . ما ترس از خدا نداریم ، ترس از عذاب و جهنم داریم . بعد از مدتها رسیدم به این نقطه که اگر ما ترس از خدا داشتیم ، حاضر نبودیم خدا را با هیچ چیز و هیچ کس عوض کنیم. که دیگر این ترس ، ترس از عذاب نبود ، ترس از جهنم نبود. ترسی بود که از علی(ع) به ارث برده بودیم. ترس از جدا شدن از رحمت و لطف و عنایت او...
کلمات کلیدی: حضرت علی(ع)، دنیا و آخرت، جهنم، بهشت، علما، عذاب، خشوع، عارفانه، دست نوشت، یادداشت ها، سیر و سلوک، ترس از خدا، آیت الله قاضی
آیت الله العظمی مظاهری ( مد ظله العالی ) :
اگر افراد گناهکار بدون توبه از دنیا بروند، باید در جهنّم بسوزند تا کدورات گناه آنان برطرف شود، پاک شوند و لیاقت بهشت را پیدا کنند. شدّت رحمت و مغفرت پروردگار متعال به قدری است که جهنّم نیز از الطاف خفیّه او است و برای زدودن ناپاکی ها و ناخالصی ها و پاکیزه کردن انسان می باشد.
اگر آدمی ظالم شد، به خصوص اگر به کسانی که یاوری جز خداوند ندارند، ظلم کرد، جایگاه او جهنّم است و در جهنّم نیز به جای اینکه از الطاف بیکران الهی استفاده کند و خود را نجات دهد، حقّه بازی می کند و تصور می کند همانگونه که در دنیا ظلم می کرد و دیگران را فریب می داد، در جهنم نیز می تواند خداوند را فریب دهد.
«یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمیعاً فَیَحْلِفُونَ لَهُ کَما یَحْلِفُونَ لَکُمْ وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى شَیْءٍ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْکاذِبُونَ»[1]
در روزى که خداوند همه آنها را برمی انگیزد، پس براى خدا سوگند یاد می کنند آن گونه که براى شما سوگند یاد می کنند، و گمان می کنند بر پایه چیزى هستند، آگاه باش که آنها همان دروغگویانند.
اگر افراد ظالم و مکّار، چند روزی در دنیا به ظاهر موفق میشوند، خود آنان و دیگران نباید تصور کنند که خداوند خیر آنان را میخواهد و به آنان نعمت عطا میفرماید، بلکه در حقیقت خداوند متعال به این افراد مهلت میدهد تا هرچه میتوانند بر گناه و ظلم خویش بیفزایند.
«وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ»[2]
و کسانى که کفر ورزیدند گمان نکنند که آنچه به آنها مهلت می دهیم به خیر آنهاست، جز این نیست که مهلتشان می دهیم تا بر گناه بیفزایند، و براى آنها عذابى خوارکننده است.
بنابراین باید همه توجه داشته باشند و بنا بر فرمایش امام حسین«سلاماللهعلیه»، از ظلم به کسی که ناصر و یاوری جز خداوند تبارک و تعالی ندارد، بر حذر باشند.
اگر هم ظلمی از کسی سرزد یا شاهد ظلم دیگران بود و نتوانست از مظلوم دفاع کند، باید فوراً توبه کند و به جبران ظلم واقع شده بپردازد تا خداوند سبحان از قصور و تقصیر او بگذرد و او را بیامرزد.
==============
1. مجادله / 18
2. آل عمران / 178
یک مرد روزی با خداوند مکالمه ای داشت:“خداوندا دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟”
فرشته ای از طرف خداوند آن مرد را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد؛ مرد نگاهی به داخل انداخت. درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف غذا بود؛ و آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد!
افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند. به نظر قحطی زده می آمدند. آنها در دست خود قاشق هایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دسته ها به بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پُر کنند. اما از آن جایی که این دسته ها از بازوهایشان بلند تر بود، نمی توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند
.
مرد روحانی با دیدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگین شد. خداوند گفت:“تو جهنم را دیدی!”
آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و فرشته در را باز کرد. آنجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود. یک میز گرد با یک ظرف غذا روی آن که دهان مرد را آب انداخت!
افراد دور میز، مثل جای قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و تپل بوده، می گفتند و می خندیدند. مرد روحانی گفت:“نمی فهمم!”
خداوند جواب داد:“ساده است! فقط احتیاج به یک مهارت دارد! می بینی؟ اینها یاد گرفته اند که به همدیگر غذا بدهند، در حالی که آدم های طمع کار تنها به خودشان فکر می کنند!”
نظر یادتون نره ها....
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.