سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انســان ِ جــــ ـاری

توصیه اخلاقی امام خمینی به فرزندشان

ســین.میــــم دیدگاه

حضرت امام‌خمینی رحمة الله علیه در وصیت‌نامه‌ای اخلاقی خطاب به فرزندش می‌گوید:
عزیزم! از جوانی به اندازه‌ای که باقی است، استفاده کن که در پیری همه چیز از دست می‌رود؛ حتی توجه به آخرت و خدای متعال.
از مکاید بزرگ شیطان و نفس اماره آن است که جوانان را وعده صلاح و اصلاح در زمان پیری می‌دهد، تا جوانی به غفلت از دست برود،
و به پیران وعده طول عمر می‌دهد، تا لحظة آخر با وعده‌های پوچ، انسان را از ذکر خدا و اخلاص برای او باز دارد، تا مرگ برسد و در آن حال
ایمان را ـ اگر تا آن وقت نگرفته باشد ـ می‌گیرد.
پس در جوانی که قدرت بیشتری داری، به مجاهدت برخیز و از غیر دوست ـ جلّ و علاـ  بگریز و پیوند خود را هر چه بیشتر ـ اگر پیوند داری‌ـ
محکم‌تر کن و اگر خدای نخواسته نداری، تحصیل کن و در تقویتش همت گمار که هیچ موجودی جز او سزاوار پیوند نیست

 


کلمات کلیدی: توصیه اخلاقی، علما، امام خمینی

توصیه های اخلاقی علامه طباطبایی به یک جوان!

ســین.میــــم دیدگاه


نامه جوان به علامه طباطبایی :
« محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی جناب آقای طباطبایی سلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
جوانی هستم 22 ساله، که تنها ممکن است شما باشید که به این سوال من پاسخ گویید.
در محیط و شرایطی زندگی می کنم که هوای نفس و آمال بر من تسلط فراوان دارند و مرا اسیر خود ساخته اند و سبب باز ماندن من از حرکت به سوی الله شده اند.
درخواستی که از شما دارم این است که بفرمایید بدانم به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟ لطفاً نصیحت نمی خواهم، بلکه دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم. 23/10/1355
داود نور محمدی

توصیه علامه به جوان

« السلام علیکم
برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در نامه مرقوم داشته اید، لازم است همتی برآورده و توبه ای نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید.
به این نحو که هر روز که هنگام صبح از خواب بیدار می شوید، قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش می آید رضای خدا را مراعات خواهم نمود، آن وقت در سر هر کاری که می خواهید انجام دهید نفع آخرت را منظور خواهید داشت به طوری که اگر نفع اخروی نبود، انجام نخواهید داد و وقت خواب چهار پنج دقیقه در کارهایی که روز انجام داده اید فکر کرده و یکی یکی از نظر خواهید گذرانید.

 هر کدام مطابق رضای خدای انجام یافته شکر بکنید و هر کدام تخلف شده استغفار. این رویه را هر روز ادامه دهید. این روش گرچه در ابتدا سخت است و در ذائقه نفس تلخ، ولی کلید نجات و رستگاری است و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبّحات ( حدید ـ حشر ـ صف ـ جمعه و تغابن ) را بخوانید و اگر نتوانستید تنها سوره حشر را بخوانید و پس از 20 روز، حالات خود را برای بنده بنویسید.
ان شاء الله موفق خواهید بود.
والسلام علیکم
محمد حسین طباطبایی. »


کلمات کلیدی: جوان، توصیه اخلاقی، علما، علامه طباطبایی

کمبود محبت ، نیاز نظام خانواده !

ســین.میــــم دیدگاه

بسم الله الرحمن الرحیم
گاهی وقتا ما آدما به یه چیزایی دقت نمی کنیم و بعد ها ضربات خیلی سنگینی می خوریم هر چی هم فکر می کنیم نمی دونیم این ضربه رو از کجا خوردیم .
بی توجهی به خانواده یکی از اون چیزهاست که میشه گفت ضربات مهلکی بر نظام خانواده می زنه.نمونه هاش رو توی جامعه می تونیم بصورت فراوان ببینیم .
وقتی دختر یا پسر یا حتی همسر توی نظام خانواده احساس کمبودی بکنه و با خودش فکر کنه که توی خانواده نمیشه این کمبود رو جبران بکنه خب سر از ارتباط های غیر اخلاقی در میاره و بسمت چیزهایی میره که امکان هلاکتش توی اون چیزها هست .
اینجا مقصر آون جوان یا همسر نیست شاید هم باشد ولی مقصر اصلی کسی است که این نیاز را در این جوان یا همسرش کنترل نکرد و یا رسیدگی نکرد .
یکی از نیازهای اصلی خانواده در حال حاضر محبت است که میشه گفت خیلی از خانواده ها این مشکل رو درست درک نکردند و باعث شده که دختر یا پسر یا همسرشون گرفتار کمبود محبت بشند .
ادامه ی این بحث رو با فرمایشات دو استاد بزرگوارحضرت آیت الله العظمی بهجت (رضوان الله علیه) و حضرت استاد دکتر آقا تهرانی(حفظه الله ) ادامه میدهم :

یکی از توصیه‌هایی که حضرت آیت الله بهجت (اعلی الله مقامه) داشتند این بود که می‌فرمودند: به خانه که می‌رسید کتاب‌ها را بگذارید پشت در ولی مواظب باشید که ندزدند! یعنی طوری نشود که وقتی به خانه می‌روید، تازه بخواهید چیزی بنویسید و کتابی بخوانید و بند کتاب و کامپیوتر و ... بشوید؛ اشتباه است، دیگر الآن باید یک وقتی را بگذارید برای زن و فرزند و اهل خانه.

تنظیم برنامه:

عمرتان را به سه 8 ساعت تقسیم کنید: 8 ساعت کار و تلاش؛ که کار و تلاش ماها درس‌خوندن و درس دادن است.
در هر حال، 8 ساعت بیرون درست کارکردن است. 8 ساعت هم برای خواب و استراحت؛ و 8 ساعت هم برای لذت‌‌های حلال، تفکر و عبادت، کارهای شخصی و...

روزی حضرت ایشان برنامه بنده را تقریر کرده و فرمودند: "شما سحر از خانه می‌آیی بیرون و به نماز و حرم می‌روی، و برمی‌گردی خانه و صبحانه می خوری و بعد سر درس و کار تا ظهر؛ ظهر هم نماز ‌خوانده و برمی‌گردی منزل ناهار را می‌خوری؛ اگر وقت خواب باشد نیم‌ساعت هم می‌خوابی، بعد دو مرتبه می‌روی بیرون سرکار و درس تا غروب،‌ غروب هم نماز را می‌خوانی." تازه بعدش ما می‌رفتیم کتابخانه و گاهی اوقات درس‌های فوق‌العاده می‌رفتیم،‌ حدود ساعت 10 به خانه برمی‌گشتیم.

آیت الله بهجت (ره) می‌فرمودند که "برای چی وقتی می‌آیی خانه و زن و بچّه می‌آیند دور و برتان، تازه کتاب باز می‌کنید و می‌گویید می‌خواهم این‌ها را که صبح تا حالا خواندم مطالعه کنم؟ چون فردا می‌خواهم آن درس را مباحثه کنم؟ باید طوری برنامه‌ریزی کنید که وقت زن و بچّه ضایع نشود و به آن ها هم برسید. اهل خانواده هم حقوقی دارند. بالأخره زن و بچه و حتّی خود آدم نیازهایی دارد که اگر لذّت‌های حلال نباشد همان عبادتش هم با نشاط نیست، درس خواندنش هم نشاط چندانی ندارد."

معمولاً امثال ماها کمتر به این امر توجه می‌کنیم، زن و بچّه را رها می‌کنیم به حال خودشان، و خودمان را مدیون این‌ها می‌کنیم. نباید غافل شد از این که اگر پول کمتر باشد،‌ زندگی می گذرد؛ ولی زن، دختر و پسر آدم، کمبود محبّت را از کجا جبران کنند؟ در خانه چه کسی را باید بزند و بگوید محبّت می‌خواهم؟
اگر مابه موقع و اندازه به زن و فرزندان محبّت ابراز نداریم، باید عوارض پس از آن را پذیرا باشیم. پول و امور مادی را می توان از خویشان، صندوق و یا کسی قرض گرفت، امّا محبّت را هیچ کس جز مرد و زن نسبت به فرزندان و مرد نسبت به همسر نمی تواند جبران کند. پس باید آدم مواظب باشد که حق همسر و فرزندانش بخاطر این که چیزی را کسب و یا جبران کند، ضایع نسازد. محبّت از امور جایگزین ناپذیر است.
چند وقت پیش یک نامه‌ای را دریافت کردم که دختر خانمی نوشته بود، من غبطه می‌خورم به دختر خاله ام که می‌بینم پدرش او را می‌بوسد. دوستش دارد، محبّتش می‌کند. امّا دریغ از یک بوسه‌ای که بابای ما به ما داشته باشد. تنها حواس او به رفتار ما در منزل معطوف است. او همه ما را خسته کرده و پیوسته می گوید بکن! نکن!... .

این چیزی بود که ما از استاد گرامی حضرت آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) یاد گرفتیم که باید نسبت به خانه و خانواده بسیار اهمیّت داد و مواظبت کرد که حق بچه‌ها بخاطر دیگران، یا کتاب و درس ضایع نشود.

 

 

 

 

 


کلمات کلیدی: توصیه اخلاقی، علما، کمبود محبت، آیت الله بهجت

نامه ای به خواهــرم!

ســین.میــــم دیدگاه

سلام
از اونجایی که ازم خواستی راهنماییت کنم می نویسم!
یه جمله میگم و ازت میخوام همیشه بهش عمل کنی .
به نظر من هر چی بخوای توی این یه جمله هست .
اگه کسی بجایی رسید و محبوب دلهای خلق شد ، بدون اجازه و لطف خدا نبوده
یعنی فقط خواست خدا بوده که به اینجا رسیده .

اگه کسی هم زمین خورده حتی بزرگترین دانشمند روزگار ، تنها بخاطر دور شدنش
از خدا بوده و بس.

راستش خدا همه کاره ی هستی هستش .
نمیشه برگی از روی زمین جا بجا بشه و بدون اجازه ی خدا باشه .
خواهرم !
علم ، یکی از بهترین سرمایه هاست که میشه با اون بخدا نزدیکتر شد . ولی حواست
رو جمع کن ، مبادا علم باعث بشه روز به روز از خدا فاصله بگیری و بطور مثال :
نشه بخاطر درس و چیز دیگه ای نمازت آخر وقت خونده بشه
خواهرم !
هر هدف ارزشمندی که داری با یه چیز می تونی اون هدف رو بیمه کنی اون هم با نماز و دعا
هست و اگه تلاشت هم پشت این هدف باشه انشالله حتما بهش میرسی.
من همیشه در کنارت هستم و سعی می کنم راهنماییت کنم .
اما بدان که !
برای رسیدن به هدفت تنها تلاش ثمره ای ندارد و باید ارتباط با خدا را هر روز محکم تر کنی
گفتم که الف
گفت دگر
گفتم هیچ ، در خانه اگر کس است یک حرف بس است .


کلمات کلیدی: توصیه اخلاقی، نامه

شیطان،عامل سقوط در جهنم!!!

ســین.میــــم دیدگاه

 در روایتی آمده است که پیامبر اکرم(ص) به همراه جبرئیل نشسته بودند
در این حال صدای مهیبی شنیده شد. پیامبر اکرم(ص) از جبرئیل پرسیدند که این
چه صدایی بود؟ او پاسخ گفت : سنگی را هفتاد سال قبل در یکی از
چاه های جهنم رها کردند و اکنون به ته چاه رسید.
این صدای برخورد آن سنگ به ته آن چاه بود .
استاد بزرگوار حضرت امام خمینی (ره) در درس اخلاق می فرمودند : معنای
این روایت آن است که کسی که در این دنیا می آید و به جای اینکه رابطه اش
را با خدا روز به روز محکم تر کند، رابطه اش را باشیطان محکم می سازد و به
جای قوی کردن روح ، جسم و تمایلات و غرایز خود را قوی می کند ، بداند که
راه جهنم را پیش گرفته و بعد از هفتاد سال زندگی در همین دنیا به ته جهنم 
رسیده است .

مشهور است که می گویند : شخص گناهکاری از بالای یک بلندی به پایین افتاد
و مرد. شب او را در خواب دیدند و از احوالش در قیامت پرسیدند ؛ گغت : همین
مقدار بگویم که شب اول قبر و نکیر و منکر و پل صراط و ...،همه دروغ است!
من از آن بالا که افتادم ، مستقیما به وسط جهنم سقوط کردم !
راست هم می گفت ؛ زیرا چنین اشخاصی مستقیم به وسط جهنم می روند ،
معنای روایت هم همین است
---------------------------------------------------------------------------------------------
تفسیر القمی ، ج2،ص 3 


کلمات کلیدی: حدیث، توصیه اخلاقی، شیطان، علما

<      1   2   3      >
?بازدید امروز: (252) ، بازدید دیروز: (14) ، کل بازدیدها: (707483)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ