با اینکه مجتهد بود و اهل فقه و اصول و طلبه های زیادی توی درس خارجش شرکت می کردند اما از القاب و حرف های الکی خوشش نمی اومد . یک روز طلبه ها جمع شدند و کتابی از ایشون چاپ کردند و روش نوشتند " آیت الله شیخ علی صفائی حائری " ناراحت شد و با ناراحتی گفت : این رو برای چی نوشتید ؟
گفتند : آقا شما که هم درس خارج دارید هم به درجه ی اجتهاد رسیدید ، چه اشکالی داره اضافه بشه به اسمتون . گفت : گاهی اوقات ، یک لیوان ، آنقدر پر می شود که کافی است یک قطره روی آن بنشیند و لب ریز شود و بریزد . شما که از دل طرف مقابلتان خبر ندارید شاید این حرفها و لقب ها کار ِهمان یک قطره را بکند و او را عاقبت به سوء کند.
اینکه همیشه توقع داشته باشیم بهترین القاب را به ما نسبت بدهند ، کار درستی نیست و یقینا یکی از راه های انحرافی شیطان است . طلبه ای که دلش به " حجت الاسلام " و گاهی پسوندش " والمسلمین" دل خوش کند ، از ادامه ی راه باز می ماند .
کم نبودند و نیستند کسانی که اگر حجت الاسلام یا آیت الله خطابشان نکنی ، به گوشه ی عبایشان بر می خورد و شاید قهر هم بکنند و با عصبانیت بگویند : آقا من آیت الله هستم چرا شأن مرا در حد حجت الاسلام نشان دادی ؟
انگار کم کم و واقعا رسیده ایم به اینکه لقب های حجت الاسلام و آیت الله از درجه های حوزوی است و گاهی بعضی از عوام می پرسند : حاج آقا ! درجه ی شما چیه ؟ حجت الاسلام ، ثقت الاسلام و...
خوش به سعادت کسی که با این القاب ، نفس خودش را بالا نبرد و گمان نکند به جایی رسیده است و در نهان نفسش را سرزنش کند که این راهی است به سوی سعادت آدمی
البته این فرار کردن از القاب و تمجیدهای مردم ، تنها مختص به طلبه ها نیست که در همه ی مردم ، بگونه ای جریان دارد . حواسمان را جمع کنیم و بدانیم که اگر از تمجید کردن خوشمان آمد و یا احساس غرور به ما دست دهد ، یعنی هنوز ، آنقدر بر نفس خود ، غلبه پیدا نکرده ایم و اگر در صدد اصلاح آن بر نیاییم یقینا زمین خواهیم خورد
کلمات کلیدی: القاب و تمجیدها، طلبگی، آداب طلبگی، درجه بندی طلبگی
نقل قولی از استاد صفایی:
در یکی از خیابان های تهران قدم میزد
متوجه شد یه موتوری با دو سوار از پشت سر بسمتش در حرکته
سریع رفت توی عابر پیاده
موتوری وقتی دید به هدفش که برداشتن عمامه بود نرسید فحش رکیکی به عمامه داد
آقای صفایی بدون اینکه جوابی بده ، عمامه رو از سرش برداشت و نگاهی انداخت و گفت :
کثیف نشد !
دو موتور سوار وقتی این برخورد رو دیدن اومدن سمت آقای صفایی و شروع کردن به معذرت خواهی
و این شد که با یک برخورد مؤدبانه ی شیخ ما ، دو تا لات خیابانی شدن آدمای مومن و با خدا
یکی رفت جبهه و شهید شد و یکی رفت طلبه شد
+الا یا ایها الطلاب اسمعوا ، افهموا هذا القول :)
+با زندگی استاد علی صفائی حائری حتما آشنا بشید (توی اینترنت سرچ بزنید )
کلمات کلیدی: شیخ علی صفائی حائری، عین صاد، تواضع یک طلبه، آداب طلبگی، اخلاق طلبگی
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.