بسم الله الرحمن الرحیم
چند وقتی از دو مسأله نگران بودم . دو مسأله ای که بنظرم خیلی مهم بود . یکی اینکه نمی خواستم آنقدر فکرم مشغول درس و بحث شود که خانواده ام از من و زندگی طلبگی ام ، دور شوند چون می دیدم افرادی را که زن و فرزندشان دل خوشی از طلبگی نداشتند. از طرفی ، ترس اینکه شاید در درس و بحث ها کوتاهی کرده باشم ، آرامم نمی گذاشت .
به خیال خودم ، آنقدر وقت برای خانواده ام گذاشته بودم که دیگر فکر نمی کردم مشکلی در این جهت باشد به همین خاطر به سراغ مسأله ی دوم رفتم که ترس از کم کاری در تحصیل و طلبگی بود . مشاوری را در زمینه ی تحصیلی برایم انتخاب کردند . قدری که حرفها ، جای خودشان را پیدا کردند ، ناخواسته جهت بحث عوض شد . هرچند از ابتدا برای مشاوره ی تحصیلی آمده بودم اما حالا همه ی حرفها ، به روی خانواده ام می چرخد .
تمام حرفها به اینجا خلاصه شد که : اگر می خواهی ، تحصیلت درست شود ، پایه ی آن را درست کن که همان خانواده ات هستند . تو با وجود خانواده ای ناراضی ، نمی توانی خوب طلبگی کنی پس این پایه را محکم کن . تو باید هر روز 2 تا 3 ساعت ، خودت را در اختیار خانواده ات قرار دهی و تمام کارهایت را کنار بگذاری ؛ حتی اگر آن کار ، قرآن خواندن باشد .
تو می توانی در این 3 ساعت ، تمام دغدغه های فکری و روحی خانواده ات را رفع کنی با گفتگو ، حرم رفتن ، تفریح رفتن و... می توانی آنها را مملو از محبت کنی که در این صورت هم به آرامش در تحصیل می رسی و هم اینکه طلبگی را در نگاه آنها خوب جلوه می دهی. در این سه ساعت خودت را وقف زن و بچه ات کن نه کارهای خانه . به آنها بگو : در این سه ساعت ، تمام توجه من به شماست .
تازه فهمیدم که با وجود این سه ساعت ، همه ی زندگی ، شیرین و با برکت می شود و بدون آن ، 24 ساعت عمر من و خانواده ام ، بیهوده می گذرد .
خیلی از ما آدمها ، در زندگی شکست های بزرگی می خوریم ، غافل از اینکه با یک مشاوره ی ساده ، می توان جلوی همه ی این مصیبت ها را گرفت . فکر می کنم ، همه ی آدمها ، هر از چند گاهی نیاز به چنین مشاوره ای داشته باشند مشروط بر اینکه مشاور، علاوه بر تخصصش ، دین شناس هم باشد .
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.