بسم الله الرحمن الرحیم
عمرش را در مسیر بندگی خدا طی کرد؛ طوری که هر شبی ختم قرآنی داشت اما یک جمله اش مرا به فکر فرو برد . می گفت : در تمام عمر یک بار نماز صبحم قضا شد ، عصر همان روز فرزند خردسالم در حوض افتاد و از دست رفت . مدتی بعد به من فهماندند که این مصیبت ، نتیجه ی همان نمازی است که قضا شد . می گفت: هر وقت ، نمازی از من قضا می شود ، منتظر بلایی هستم.(شیخ حسنعلی نخودکی)
کمی که فکر کردم دیدم ، انسان، اگر از همان ابتدای روز یا ماه یا سال ، بار زندگی اش را با یاد خدا نبندد ، باقیمانده اش چیزی جز پوچی و خسارت و زیان عائدش نمی شود به همین خاطر است که وقتی نماز صبحی از انسان قضا می شود ، در آن روز ، خیر و سعادت از زندگیش پَر می زند.
ترس دارد اینکه عمری در مسیر بندگی اش قدم بزنی اما با یک خطا به همان نقطه ی اول برسی همین است که اولیای الهی دل شب ، غرق در اشک بودند و آه . همین است که علی (سلام الله علیه) می سوخت در دل شب و بی هوش به زمین می افتاد و زهرای مرضیه(سلام الله علیها) می فرمود : این حال همیشگی اوست .
چه کسی باور می کند که اشک ها و ناله های علی( سلام الله علیه )، پاهای ورم شده از عبادت زهرا(سلام الله علیه) و سجده های مدام سیدالساجدین(سلام الله علیه) ، تنها برای آموزش به شیعیان است؟
اشک و ناله ی علی(سلام الله علیه) از فراق بود و جدایی نه از آتش و دوزخ "صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک"
تازگی به این نتیجه رسیده ام که برای ماندن و ماندگار شدن در دریای رحمتش ، باید سوخت و لحظه به لحظه التماسش کرد تا دستت را رها نکند.
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.