سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انســان ِ جــــ ـاری

دقیق تر از قبل!

ســین.میــــم دیدگاه

 

بسم الله الرحمن الرحیم 

چند سالی از زندگی طلبگی ام گذشته بود که طلبه ی میانسالی وارد حجره ام شد و گفت : می خواهم ببینم این چند سالی که درس خواندی ، چه چیزی عائدت شده است ؟

پر بودم از شور و شوق جوانی و با خود فکر می کردم این چند سال طلبگی ، بارم  را بسته ام اما وقتی در مقابل سوالات شخص ناشناس قرار گرفتم ، نگاهم به خودم و زندگیم عوض شد.

طلبه ی میانسال ، شروع کرد به چک کردن معلومات من ؛خب توضیح بده ببینم فلان مسئله توی نحو یعنی چه؟ خشکم زد در حالی که جوابش نوک زبانم بود و بارها با دوستانم بر سر آن دعوا داشتیم.

نحو را که هنوز نفهمیدی حالا بیا از صرف سوالی بکنم . بگو ببینم صرف فلان فعل از باب فلان چگونه است ؟ باز هم من ماندم و سوالی بی جواب .

همین طور ادامه داد و از منطق و فقه و اصول و عقائد پرسید اما من مثل مجسمه ای خشکم زده بود و . آخرین حرفش این بود که : حیف از این عمری که بیهوده تلف کردی.

این جریان ، جرقه ای زد به جانم برای شروعی پر از شور و هیجان . شاید اگر سوالات آن طلبه ی میانسال نبود هیچ وقت بیدار نمی شدم و حرکت نمی کردم...این حکایت ، واقعیتی بود از زندگی یکی از بزرگان که پس از آن، بار خودش را بست و تا قله ی اجتهاد اوج گرفت و دلهای زیادی را به خدا رساند.

یک حساب و کتاب دقیق ، راه را برای اوج گرفتن این بزرگ باز کرد ولی اگر از همان روزهای اول طلبگی چنین حساب و کتابی را با خودش داشت حتما بیشتر اوج می گرفت. شاید ما هم یکی از از همین بی خبران باشیم که نمی دانیم در طول حیات چندین و چند ساله ی خودمان چه چیزی به دست آوردیم و چه چیزی را از دست دادیم .

خوب است برای اینکه به سود و زیان های خودمان واقف شویم ، در محاسبات ِ معاملاتمان با نفس ، کمی دقیق تر شویم.

آیت الله جوادی آملی میفرمود: از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده است که فرمود : انسان باید در شبانه روز به مدت نیم ساعت ، یک ساعت ، ده دقیقه ، پنج دقیقه خلوت کند و خودش را حسابرسی کند که من در این 24 ساعت چه کرده ام؟

گاهی انسان در اواخر عمر خود آرزو می کند یک لحظه زنده باشد و نفسی بکشد و حرفی بزند و ذکری بگوید . همه ی ما موظفیم در شبانه روز چند لحظه ای خودمان را حساب کنیم که من 24 ساعت عمر داده ام چه چیز گرفته ام؟

بزرگان مَثَلی ذکر می کنند : کشاورزی چندین سال تلاش و کوشش کرد . بعد از 40 سال ، وقتی در انبار را باز کرد ، دید چیزی در انبار نیست . فهمید موش دزدی در انبار بود و همه ی محصول را برده است . وقتی در انبار قفل است و کسی نمی تواند از بیرون بدان دستبرد زند ، معلوم می شود در درون مشکلی داشته است . حرف جناب مولوی این است :

گرنه موش دزد در انباز ِ ماست              گندم اعمال 40 ساله کجاست؟

کسی چهل سال زحمت بکشد ، الان به او بگویند چه داری ؟ آیا می توانی به خدا بگویی این ها را من برای تو انجام داده ام؟ فلان کار را برای این که نامی پیدا کنی انجام دادی ؛ چهار نفر از تو تعریف کردند خوشت آمد یا دو نفر اعتراض کردند از صحنه خارج شدی ، این ها همه برای خودت بوده است . برای خدا چه کرده ای ؟

آیا یک عمل نقد در دست ما هست که بگوییم خدایا این را برای رضای تو انجام داده ایم ؟ ما موظفیم هر روز این حساب را داشته باشیم ، برای اینکه موش دزد در زوایای درون دل ما بسیار است ، از رشوه و عشوه و غیبت و تهمت و کبر گرفته تا دیگر بیماری ها.

می شود این محاسبه را در همه ی کارها انجام داد ، در نماز ، زندگی ، درس و مطالعه که آیا امروز پیشرفتی داشته ام یا خیر؟ که اگر پیشرفت نداشته باشیم و یا خدای ناکرده عقب گرد داشتیم می شویم مصداق سخن حضرت امیر(سلام الله علیه) که : من ساوا یوماه فهو مغبون . کسی که دو روزش مساوی باشد ضرر کرده است.

 

 

 


کلمات کلیدی:

?بازدید امروز: (51) ، بازدید دیروز: (14) ، کل بازدیدها: (707282)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ