گاهی با چیزهایی روبرو می شویم که بی حساب در آن ها غرق می شویم؛ بدون اینکه فکری به حال نتیجه اش کنیم . یکی از این اشتباهات ، وقتی است که آدمی در مقابل خدای خودش انجام می دهد . اشتباهی به نام گناه.
گاهی بی توجه به نتیجه ی گناهی به سمتش می رویم و نمی دانیم که شاید این گناه ِ هرچند کوچک ، ما را می کشاند به سمت چاهی عمیق . شاید ندانیم که همین گناه یعنی باز کردن دریچه ی دل به روی شیطان و وارد شدن شیطان به جایگاه الهی .
شاید ندانیم که جایگزین شدن شیطان به جای رحمن یعنی تسخیر دل به وسیله ی شیاطین . وقتی چشممان باز می شود که می بینیم حرفهای شیطان از زبان ما جاری است و ناخواسته تسلیم شیطان می شویم .همان انسانی که خودش را وقف تسلیم فرمان های الهی کرده بود حالا تسلیم شیطان می شود .
می بینی همان موجودی که در مقابل خدا ایستاد و گفت : «انا خیر منه» امروز با زبان تو حرف می زند وگرنه تو یک بچه مسلمان و شیعه هستی ، چگونه چنین ادعایی داری و می گویی من نظرم این است ، دلم می خواهد این کار را بکنم . دلم می خواهد اینگونه بپوشم ، دلم می خواهد این طور از خانه بیرون بروم ، این ها همه تصمیم های شیطان است که بو سیله ی انسان اجرا می شود.
وقتی خوب نگاه کنی می بینی دوروبرت پر است از آدمهایی که دلهاشان را شیطان ، تسخیر کرده است و شاید یکی از آنها خودمان باشیم.
این است که به ما گفته اند هیچ وقت از خودتان غافل نشوید. مبادا بیگانه ای به جای شما بنشیند و تصمیم بگیرد و شما خیال کنید خودتان هستید.
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.