بسم الله الرحمن الرحیم
در این مدت که توفیق داشتیم از محضر دوستان استفاده کنیم ،چیزهای زیادی یاد گرفتیم .
همیشه استفاده کردیم و استفاده ای نرساندیم متأسفانه .
فرصت خوبی بود اما کم و کاستی ها از طرف حقیر زیاد بود . دوستان و خواهران و برادران زیادی پیدا کردم که همه از الطاف الهی بود.
شهادت بانوی عالمیان زهرای صدیقه(سلام الله علیها) فرصتی شد تا به خودم بیایم و قدمی بردارم . تا بیدار شوم و از فرصت ها استفاده کنم .
این روزها وقتی در کلام الهی و نهج البلاغه عبور می کنم ، دل بیمارم سخت برآشفته می شود و از روز لقاالله سخت هراسناک می شود.
نمی دانم با چه دیدی باید به آیات قیامت و مرگ و معاد گذر کنم ؛نمی دانم
اما همین قدر متوجهم که هنوز به آن جایی که باید برسم نرسیدم . هنوز تا راهی که برایم آماده کرده اند سالهای سال فاصله دارم .
هنوز وقتی به آیات انذار الهی عبور می کنم نمی دانم چه باید بکنم . هنوز وقتی به آیه ی " یوم ینظر المرء ما قدمت یداه . روزی که انسان می بیند آنچه را پیش فرستاده است را" گذر می کنم از آنچه پیش فرستاده ام شرمنده ام .
هنوز وقتی به آیه ی "لها سبعه ابواب لکل باب منهم جزء مقسوم " که حال اهل نار را بیان می کند می رسم و می بینم که زهرای مرضیه وقتی این آیات را شنید، از شدت ترس با صورت به زمین افتاد ، می مانم که من چه حالی باید داشته باشم و ندارم .
همین قدر می دانم که در سراسر این عمر کوتاهم جاری نبودم و تنها به اسم " انسان جاری" دل خوش بودم و جاری نشدم.
هنوز به وسعتی نرسیدم که کسی را راهنما باشم بلکه هنوز در خودم مانده ام و حرکت نکرده ام.
با تمام این ماندن ها و پوسیدن ها ، اینجا هم ماندم که آیا باید بمانم یا بروم ؟ آیا ماندنم مرا زیاد می کند یا از انسانیتم کاسته می شود؟ آیا ماندنم برای خودم یا دیگری مفید است یا خیر؟
رسیدم به اینکه هنوز حرفی نیست تا راهی را نشان دهد . هنوز مسیر کاملی را طی نکرده ام تا مسافری را راهنما باشم ...
باش تا صبح دولتش بدمد ...
از تمام خواهران و برادران بزرگواری که راهنمای من بودند صمیمانه قدردانی می کنم و امیدوارم در مسیر سعادت ابدی همیشه جاری باشند ...
از همه ی کسانی که حرفی یا حرکتی یا نگاهی باعث ناراحتی شان شد عاجزانه معذرت می خواهم و امیدوارم حلال کنید ... در پناه حضرت حق
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.