سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انســان ِ جــــ ـاری

پاداشی بزرگ برای عملی کوچک؟

ســین.میــــم دیدگاه

مدتهاست این آیات را مرور می کنم و باز هم انگار برایم غریبه اند نه اینکه ایات غریبه باشند نه من غریبه ام ، غریبه ام از این جهت که نمی دانم چرا درکشان نمی کنم .

درک و فهم آیات قرآن نیاز دارد به اینکه او حواله کند . حواله کردن هم نیاز به روحی لطیف و پاک دارد که ما از ان بی بهره ایم .

این را دیگر همه می شناسند "لا یمسه إلا المطهرون" درک و فهم قرآن هم نیاز به پاکی دارد. باید پاک شد تا حرف خدا را فهمید . نمی شود هر چه دلم می خواهد انجام دهم و در آخر امید به فهم حرف او داشته باشم .

اما گاهی اوقات برای متنبه شدن و اشتباه نرفتن مسیر ، حرفهایش را ، همان حرفهایی را که بارها خوانده ای و به ترجمه اش هم توجه کرده ای را به تو می فهماند و این فهماندن جدای از ترجمه است . فهمیدن قرآن یعنی آن را در مسیر زندگیت جاری کنی . فهمیدن قرآن یعنی شیرینی کلام او را آنقدر حس کنی که حاضر نباشی آن را با هیچ چیزی عوض کنی .

بارها این روایت را خوانده ام که امام سجاد(ع) می فرمود : اگر تنهای تنها شوم اما قرآن در کنارم باشد از هیچ چیز نمی ترسم . و حال ما انسانها این کلام شیرین و این آرام بخش را به دست فراموشی سپردیم و یا اگر هم به سمت او می آییم فقط بخاطر ثواب است نه بخاطر فهمیدن و عمل کردن.

شاید بخاطر همین فراموشی است که روز قیامت رسول خدا(ص) از امت خود شکایت می کند :وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً ...و پیامبر عرضه داشت: «پروردگارا! قوم من قرآن را رها کردند»

به هر ترتیب مدتها بود که واقعه می خواندم اما از واقعه ای خبری نبود . فقط بخاطر اینکه به آن صفا و طهارت دست نیافته بودم و البته حال هم فرقی نکرده اما چند شبی است یکی از این آیات را به من فهماند و هر شب این آیه ، مرا ناراحت می کند "جَزَاءَ  بِمَا کاَنُواْ یَعْمَلُون " وقتی این آیه مرا به خودم آورد که مروری به نعمتهای بهشتی قبلش کردم "وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ(10)أُوْلَئکَ الْمُقَرَّبُونَ(11)فىِ جَنَّاتِ النَّعِیمِ(12)ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِینَ(13)وَ قَلِیلٌ مِّنَ الاَْخِرِینَ(14)عَلىَ‏ سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ(15)مُّتَّکِِینَ عَلَیهَْا مُتَقَبِلِینَ(16)یَطُوفُ عَلَیهِْمْ وِلْدَانٌ مخَُّلَّدُونَ(17)بِأَکْوَابٍ وَ أَبَارِیقَ وَ کَأْسٍ مِّن مَّعِینٍ(18)لَّا یُصَدَّعُونَ عَنهَْا وَ لَا یُنزِفُونَ(19)....آنها که سبقت جسته بودند و اینک پیش افتاده ‏اند. (10)اینان مقرّبانند، (11)در بهشتهاى پرنعمت. (12)گروهى از پیشینیان، (13)و اندکى از آنها که از پى آمده‏ اند، (14)بر تختهایى مرصّع، (15)روبروى هم بر آنها تکیه زده‏ اند. (16)پسرانى همواره جوان گردشان مى‏ چرخند، (17)با قدحها و ابریقها و جام هایى از شرابى که در جوی ها جارى است. (18)از نوشیدنش نه سردرد گیرند و نه بیهوش شوند. (19)..."

اینها نعمتهایی بودند که محبوب انسانها ، وعده کرده است و در پایان این نعمتها به اینجا می رسد "جَزَاءَ  بِمَا کاَنُواْ یَعْمَلُون...اینها پاداشى است در برابر اعمالى که انجام مى‏دادند!"

فکر من به این مشغول شده که آیا در تمام مدت عمرم عملی داشته ام که ارزش این نعمتها را داشته باشد؟ آیا با این عمل های بی ارزش من می توان بهشتی به این عظمت خرید ؟

و این است که اشک مرا جاری می کند و به خودم می لرزم و می گویم : عملی ندارم که بهشتی شوم مگر اینکه " او " با فضل و رحمتش مرا راهی کند ....


کلمات کلیدی:

?بازدید امروز: (77) ، بازدید دیروز: (14) ، کل بازدیدها: (707308)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ