سلام،بازم سلام،مدت زیادی نبودم
گرچه محیط اینجا یه محیط مجازیه اما عجیبه که آدم باهاش انس می گیره و دل تنگ دوستان میشه/
آخ گفتم دوست..کدوم دوست؟چه جور دوستی؟اصلا به کیا میشه گفت دوست؟؟
چند وقتیه دلم بدجور گرفته!!اصلا حوصله کسی رو ندارم!دوست دارم همش تنها باشم و برای این علامت سوال بزرگ ذهنم (که چرا به هر مرد و نامردی میگن دوست)جواب پیدا کنم
پس برای گوش دادن به حرف دل من به ادامه مطلب برید
امروز میخوام درد دل کنم،درد دلی که خیلیا براش سنگ صبورم شدن،دردی که شــــاید درد اکثر آدما باشه
درد تنها موندن،دردی که درمان داره اما نمی دونم داخل کدوم دارو خونه و یا عطاری پیداش کنم؟؟؟
اصلا ای کـــاش دردی بود مانند همه ی دردای دیگه ،دردی که بشه نسخه برد پیش داروخونه و داروشو گرفت
و بعد از یه هفته خوب شد،خوبه خوب،بهتر از روز اول...
یه کوچولو به این جمله ها دقت کنید تا بگم دردم چیه...
تا که بودیم نبودیم کسی،
کشت ما را غم بی همنفسی
تا که رفتیم همه یار شدند
خفته ایم و همه بیدار شدند
قدر آیینه بدانیم چو هست
نه در آن موقع که افتادو شکست
حلا بذار بگم،بذار بگم که داخل دنیای به این بزرگی تنها موندم..شاید بخندی..شاید بگی برو بابا..ووو
اما راست میگم،با وجود اینکه خدارو به اندازه سلول های بدنم بخاطر سلامتیم و همه داده ها و نداده هاش شاکرم اما گاهی وقتا دوست دارم وانمود کنم که مریضم(شاید از نخود مغزیم باشه)
اخه وقتی مریضم صبحا با گرمی دست مامان بیدار میشم که برای سنجش دستی تب رو پیشونیم گذاشته..
یا در طول روز دقیقه به دقیقه میپرسه حالت چطوره؟..بهتری؟...
اون وقته که عالم و ادم بهت زنگ میزنن،پیام میدن،سر می زنن
آخ اگه بدونی چه کیفی میده وقتی دوستات،اقوامت،همه و همه دورت باشن و ...
اما من در طول زندگی چند ساله ام هنوز نتونستم بفهمم که چرا وقتی سالم هستم کسی طرفم نمیاد؟؟حالمو نمی پرسه؟؟
اونایی هم که دورم هستن یا بخاطر منافع خودشونه یا از سر بیکاری یا ترحم و اندکی هم شـــــــــــــــاید به بهانه دوست داشتنت!!!!!
حتی دوستای مجازی هم رفافتو فراموش کردن...بیخودی اد میکنن...الکی اف میذارن...اخرش هم بدون هیچ خداحافظی ادتو پاک میکنن و میرن:((
خیله سخته وقتی نخای به چیزی فکر کنی اما ناخوداگاه بیاد تو ذهنت:((
اون لحظه که داری حرفی میزنی یا کاری انجام میدی و بخاطر شباهت ان لحظه با لحظات گذشته،یهو از حالت عادیت خارج بشی و بغض بگیری
بغضی که نه می تونی هر جایی بشکنیش و نه شونه ای هست تا سرتو روش بذاری و زار بزنی و از همه همه تر نمی تونی به کسی دلیل بغضتو بگی:((
خب دیگه حسابی خستتون کردم...از اینکه به حرفام گوش دادید مچکرم..
اما یادتون باشه من اگه سرم بره،قول و معرفت و رفاقتم نمیره
می دونی اوج رفاقت کجاست؟با یاد رفیقی باشی که به یادت نیست،من الان تو اوج رفاقتم...
حالا دوستای گلم شما نظرتون چیه؟؟؟
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.