استاد مصباح یزدی فروتنی علامه طباطبایی را این گونه بیان می کند : در طول سی سال که افتخار درک محضر ایشان را داشتم ، هرگز کلمه ی <<من>> از ایشان نشنیدم ، در عوض عبارت<<نمی دانم>>را بارها از ایشان شنیدم .
همان عبارتی که افراد کم مایه از گفتن آن عار دارند .
یکی قطره باران ز ابری چکید/خجل شد چو پهنای دریا بدید.
که جایی که دریاست من چیستم/گر او هست حقا که من نیستم.
چو خود را به چشم حقارت بدید/صدف در کنارش به جان پرورید.
سپهرش به جایی رسانید کار/که شد نامور لؤلؤ شاهوار.
بلندی از آن یافت کو پست شد/ در نیستی کوفت تا هست شد.
کلمات کلیدی: شعر، علما، علامه طباطبایی
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.