تو بندگی چو گدایان بشرط مزد مکن که خواجه خود روش بنده پروری داند
دارم برای بهشت زور می زنم
خدا قوت !
إ ؟ بهشت ؟ بابا ای ول پس خدا چی میشه ؟
زیاد شنیدم بهشت را به بها دهند نه بهانه
چقد غافلیم که چسبیدیم به بهشت و از خدا عقب افتادیم
خودتو پیدا کن ، نشه خودتو به چهار متر طول و عرض بفروشی
نکنه فقط به فکر بهش باشی و بس...
بابا بهشت واسه تو کوچیکه
میدونی ! بعضا اونقدر بزرگ میشن که حتی توی بهشت جا نمیشن و خدا
میبرتشون پیش خودش .
بعضیا توی دنیا می دوند تا بجایی بالاتر از بهشت برسند ولی ما غافل از
این هدف بزرگ .
راستی
شنیدی علی (علیه السلام) تو اون مناجاتش چی میگه ؟
آه من قله الزاد و بعد الطریق ( آه از توشه ی کم و دوری راه )
إ ، کی داره این حرفو می زنه ؟ علی که یک ضربه ی شمشیرش ثوابش از
عبادت جن و انس بالاتره
پس من کجا گیر کردم ؟
من چه خاکی تو سرم بریزم
علی چجور فریاد میزنه کم آوردم ، من چجور راحت نشستم و دلم واسه عبادتای دروغیم خوشه !
جالبش اینجاست که اون خدای مهربون همین دروغها رو از ما میخره .
قربون تو خدا برم که سیبهای سالم و گندیده رو یه جا می خری ...
کلمات کلیدی: عشق، حضرت علی(ع)، دل نوشته، بهشت
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.