شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

درب کنسرو بازکن برقی
+ *... به ما ايراد مي­گيرند که چرا اين همه مي­آييد مشهد؟* چرا نياييم؟ آدم تا نفهمد از اين­ها چه گرفته، حق دارد رها کند و برود اينور و آنور، ولي وقتي که مي­فهمد از اين منابع چه به دست آمده و چقدر راه­ها نزديک شده، آن موقع آدم هر کجا که ولش کنند مثل گربة مرتضي علي(ع) بر خواهد گشت اينجا! من گاهي شده در قم اگر يک پنجشنبه، جمعه فرصتي باشد، يکي از دوستان ماشين داشته باشد و بگويد بيا برويم مشهد،من حتّي...
اگر يک هفته قبلش به مشهد رفته باشم، رويم نمي­شود بگويم که نمي­آيم. حتّي شده در شب، گير مي­کرديم، راه مي­افتاديم و مي­آمديم. عصر چهارشنبه از قم حرکت مي­کرديم و مي­آمديم تهران، ده، دوازده ساعته، با چه بدبختي از آن جاده مي­آمديم، (با داستان­ها و وضعيت هايي که بماند!) مي­رسيديم مشهد. دو تا زيارت نکرده، دوباره غروب راه مي­افتاديم بر مي­گشتيم.
چرا آدم اين طور مي­شود؟ ما، دربدري­هاي ديگر را نديده­ايم. ما دويست سال دربدري سلمان را هنوز نفهميده­ايم. اين است که براي­مان سخت است که دو روز در بيابان­ها برويم. چرا به مشهد مي رويم؟! چرا نرويم؟!
*اگر بدانيم از اين بيت چه به ما رسيده، آنوقت، باور کنيد مدهوش مي­شويم. ما هنوز از فضل و عنايتي که اينها داشته­اند در خوابيم و هنوز بيدار نشده­ايم که ببينيم چه داريم. نمي­دانيم عنايت­ها چه بوده و از چه چشمه­هايي سيرابمان کرده­اند...*
*هنوز تشنگي را نچشيده­ايم و هنوز آنچه که چشيده­ايم را نمي دانيم چقدر ارزش دارد. هنوز نفهميده­ايم اينجا چه بوده که ما از آن نوشيده­ايم. اين است که شاکر هم نيستيم.*استاد علي صفايي حائري
ساعت ویکتوریا
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top