پيام
+
شهيد گنجي خطاب به شهيد آويني گفت: *«حاج مرتضي! ديگر باب شهادت هم بسته شد».*
آويني در جواب گفت: *«نه برادر، شهادت لباس تکسايزي است که بايد تن آدم به اندازه آن در آيد، هر وقت به سايز اين لباس تک سايز درآمدي، پرواز ميکني، مطمئن باش»!*
من که ميان اين دو بودم گفتم: *«حاج مرتضي، پس من چي؟ من کي پرواز ميکنم؟»*.
شهيد آويني در جواب گفت: ...

هما بانو
98/4/7

«سيدمرتضي»
«تو در کولهات چيزهايي داري» و نام چند منطقه جنگي که در آنها مستند ساخته بودم را آورد و بعد ادامه داد: «در کولهات چيزهاي ديگري هم هست که نميدانم چيست، هر وقت کولهات سبک شد، پرواز خواهي کرد».
*مدتي پس از اين گفتوگو مرتضي آويني به شهادت رسيد و به فاصله يک سال ديگر نيز گنجي شهيد شد.البته من هم منتظرم ببينم کي کولهام سبک ميشود.*
قافيه باران
اگه قرار به سبک شدن کوله باشه که..... واويلا:(((((((((
ميراب عطش
سلام و يقينا اينگونه است .. چرا که آنانکه در دوره طاغوت همدوره سيد شهيدان اهل قلم در دانشکده هنر بودند ظاهري نه به شکلي که ما مي بينيم را از ايشان ميديدند. اما وقتي قرار باشد شاهد شوي ابتدا آنگونه ميگردي که لايق وصف شهيد است
به دنبال ...
کوله ما هم که مدام داره کمرمونو ميشکنه و هنوز دست بردار نيستيم
مجنون الحسين ع
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
خاطرات دکتر بالتازار
*من هم منتظرم *
معصومه.ش
آه اي شهادت العجل
ميراب عطش
حاج مرتضي، پس من چي؟ من کي پرواز ميکنم؟
.:. ميثاقي نــو .:.
خيلي قشنگه.. اين فيد بعد از دو سال دوباره امده بالا