پيام
+
[وبلاگ]
*انصاف يا بي انصافي ما!*
دنبال امام زمانش مي گشت . گفتند : امام زمان را در مغازه ي اين قفل ساز مي تواني پيدا كني . هر كجا بود خودش را به مغازه ي قفل ساز رساند . ديد سيدي نوراني روي صندلي مغازه ي قفل ساز نشسته است و قفل ساز در كنار اين سيد مشغول تعمير قفل است.
پير زني وارد مغازه شد ؛ آقا اين قفل را 3 شاهي شما مي خريد ؟
قفل ساز گفت : مادرم ، قفل شما ، هشت شاهي ارزش دارد و اگر كليد هم مي داشت ...
مجنون الحسين ع
91/6/7
پارسيان شيرين سخن
سلام دوست عزيز خيلي زيبا يود ممنون انشالله كه همه براي ظهور يوسف زهرا تلاش كنيم .....
«سيدمرتضي»
سلام بزرگوار .ممنون
.:آيينه:.
مثل هميشه..عالي..متشکرم..
«سيدمرتضي»
لطف داريد...
خودموني باهم
مثل تموم متن هاتون عااااااالي بود.....
قافيه باران
قضيه کفاشه يه چيز ديگه ست آقا سيد مرتضي...اين قضيه پيرمرد قفل سازه دم حرم امام عليه...
«سيدمرتضي»
سلام بر *خودموني با هم ، 14 خورشيد ، قافيه باران گرامي * ممنون از توجهتون و اما اين قضيه رو بارها شنيدم و ديدم و خواندم .اون چيزي كه داستان مي گه همين چيزي هست كه نوشتم.اگه اشتباهي هست بفرماييد
خادمة الشهدا
چرا نميتونم کامنت بذارم؟!
«سيدمرتضي»
درست شد :)
خادمة الشهدا
:)
قافيه باران
قضيه قفل ساز قضيه مرحوم ميرداماد هست که دوست داشته امام زمان رو ببينه... به علم جفر متوجه ميشه که امام زمان تو مغازه يه قفل ساز دم حرم امام علي(ع) نشسته و با هم گرم صحبتن... طي الارض ميکنه خودشو ميرسونه به مغازه که پيرزني مياد و ...
قافيه باران
.بعد از اينکه قفل ساز قفل پيرزن رو تعمير و ازش ميخره امام از مغازه بيرون ميان و حرکت ميکنن...مرحوم ميرداماد دنبالشون ميرن... يه مقدار که دور ميشن آقا برميگردن ميگن ميرداماد دنبال ما نيا برو چنان باش که ما بيايم پيش شما....
قافيه باران
البته قضيه کفاش هم خيلي شيرينه که بعدا خدمتتون عرض ميکنم....
«سيدمرتضي»
ممنون از شما طبق اين لينك اصلاح شد :) http://montzer2012.blogfa.com/post-198.aspx
قافيه باران
موفق باشين...
«سيدمرتضي»
خدا حفظتون كنه