• وبلاگ : انســان ِ جــــ ـاري
  • يادداشت : بزرگتر از دنيا
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام عليكم
    مطلب شما رو كه داشتم مي خوندم چند سوال برام پيش اومد !
    مثلا فرموده ايد :"... هستي را فراموش مي كنند ... " حالا :"حتي خودشان را " !؟ بمونه !
    ولي آيا مقصودتون از هستي همون دنياس ؟! يا علاوه بر دنياي هستي هم !؟ آخه هستي كه فقط شامل دنيا نميشه ! شامل همون "خود" م ميشه !
    يا مثلا فرموده ايد هركجا "نور" هست "تاريكي" نيست ! و تاريكيم كه باشه نور نيست ! خب قبول ! الله نور ، حالا نور آسمان و زمين بمونه ! ولي : ... ؟ تاريكي ، حالا تاريكي آسمون و زمين بمونه !
    اينكه ميشه و داريم تاريكيم "كمثل" نور !
    بقول ته تغاري ما : مگه ميشه ؟ مگه داريم ؟!
    : قل ... ، لم يلد و لم يولد ، ولم يكن له كفوا ( مثل تاريك در كنار نور ) احد .
    پاسخ

    منظورم از هستي همون دنيا بود و اينکه گفتم خود ، بعضي عرفا بودند که اينقدر غرق در خدا مي شدند که خودشون رو فراموش مي کردند . اين بمونه ها و بقيه سوالاتتون رو درست متوجه نشدم :)