سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انســان ِ جــــ ـاری

کجا داریم می ریم؟

ســین.میــــم دیدگاه

شاید چند سالی بیشتر نمیگذره از اون زمان

یادمه دختری اگه توی خیابون راه می رفت می ترسید که یه لات و لوتی یه متلکی بهش بگه

گذشت و گذشت تا رسید به ما 

ما شدیم یقه آخوندی 

می رفتیم مدرسه نماز جماعت و بر می گشتیم حوزه 

توی مسیر تا دو سه تا دختر با سر و وضع اونجوری جلومون سبز می شدن سرمون می رفت پایین

یهو یکیشون شروع می کرد :

سرتو بالا بگیر حاج آقا

حالا بعد از چند سال از اون لباس یقه آخوندی 

شدیم خود آخوند :)

اما حالا ترسمون یه جور دیگه شده 

تا جلوی دو سه تا دختر با اون وضع رد می شم 

با خودم میگم : نکنه یه تیکه ای بندازن :)

ببین از کجا به کجا رسیدیم 

روزی دختری ترسش این بود که بهش تیکه نندازن 

و امروز می ترسیم که دختری تیکه ای نندازه :)

+ خدا عاقبتمون رو ختم بخیر کنه 

+کم کم داریم خیلی آسمون رو کثیف می کنیم .دقت کنیم !


کلمات کلیدی:

مسئول این مشکل کیه؟

ســین.میــــم دیدگاه

تا یکم گرونی میشه می پرن به جون دولت و آخوندا

خب شاید دولت هم مقصر باشه

اما چرا فقط دولت رو مقصر می دونیم؟

میگم : آقا تو که یه مزدا 3 زیر پاته تو چرا ناراحتی؟

میگه : دلم برای فقرایی که ندارن می سوزه .

اگه راست می گی برو خمس و زکاتت رو بده

تا فقط دلت بحالشون نسوزه

اینکه فقرا ، نون شبشون رو ندارن دولت مقصره ؟

پس حدیث چی می فرماید :

« إن الله سبحانه فرض فی اموال أغنیاء ، اقوات الفقراء»

خداوند متعال رزق و و روزی فقرا را در اموال ثروتمندان قرار داد.

«فما جاع فقیر إلا بما متع به غنی »

هیچ فقیری گرسنه نمی ماند مگر بخاطر ریخت و پاش ثروتمندی.

بله آقا ! این همه آخوند و فقیر صداشون در نمیاد .

حضرتعالی که دم به ساعت یه ماشین مدل بالا زیر پاته اعتراض می کنی؟

آی مردم ! حواسمون رو جمع کنیم اگه امروز فقیری گرسنه بمونه دولت مقصر نیست

ماییم که باید جواب پس بدیم بخاطر ندادن حقشون

+ بدون پا نوشت :) 


کلمات کلیدی: گرانی، پولدار، فقرا، فقرا در گرانی، مسئول کیست؟

اینجا قطعه ای از بهشت

ســین.میــــم دیدگاه

چرخی می زنم به دور حیاط...

حیاطی که شش سال با آن مأنوسم 

راهم نزدیک است اما گاهی ، شب های جمعه اینجا سر می کنم

خلوت این محیط دل آدم را می برد

محیطی که ، هر کس شبی را در آن سر کرد ، معنوی شد

عطر خدا در جای جای این فضا پیچیده است 

یک هفته که می گذرد ، حس می کنم ، رایحه ی حیات بخش خدا مرا سبک کرده است.

خوبی اینجا ، همین است که در کنارش جایی برای خدا خدا گفتن هم پیدا می کنی .

گمانم اینجا قطعه ای از بهشت است .

بهشتی که شیطان راهی ندارد ، حتی حوریان هم محلی از اعراب ندارند.

اینجا فقط خداست که معامله می کند «إن الله اشتری من المومنین انفسهم و ...»

اینجا مردان خدا مردانگی می آموزند . 

اینجا شبش همچون روز نورانی است ، از نور سجاده ی آسمانیان.

با خودم می گویم : اینجا چه خبر است؟ 

بوی حیات و زندگی در اینجا روح را زنده می کند .

می بینم و می گویم : چرا آسمان دلت هوایی نشود ؟

که سالها ، اینجا ، خلوت سرای شبانه ی عاشقان بود.

عاشقانی که جز اخلاق و حضور او را نمی یافتند.

جسمت که اینجا سیر کند ، روحت در ملکوت پرواز می کند.

چند صباحی که در اینجا سر کنی هرچه می بینی ، خدا را در کنارش می یابی.

هر بلایی که به تو می رسد ، شیرین است .

دلت خوش است ، که زندگی تنها همین است . 

همین که دستت خالی است ولی لبخندت از ته دل .

شیرینی زندگی را از اینجا می توان فهمید .

اینجا قدمگاه هر لحظه ی یوسف زهراست 

و تنها این قدمهای اوست که صفا بخش وجود ما شده است.

+ نوشته ام شاید کمی به نوشته های شما شبیه باشه .ببخشید دیگه

+ اگه با این تشبیه ها هم هنوز متوجه نشدی اینجا کجاست بگو تا برات بگم :)


کلمات کلیدی:

شور حضور تو

ســین.میــــم دیدگاه

 

 

می دانم همیشه حواست به من هست ، به من ضعیف و ناتوان که اگر یک لحظه نگاهت را از من بگیری در سیاهی و ظلمت می افتم و می میرم.

دلم به همین نگاهت ، به همین همراهیت خوش است . اصلا من که هیچ ندارم ولی حاضرم تمام بود و نبودم را بدهم تا همین یک نگاهت را از دست ندهم.

چه حس خوبی دارم وقتی به عظمت و عنایت و رحمتت فکر می کنم. و چقدر شرمنده می شوم وقتی این همه لطف و مهرت را در حق خودم می بینم.

حس می کنم تمام هستی در دستان کوچکم هست و تو این همه را به من هدیه دادی . آه خدای من چقدر شیرین است این با تو بودن.

تو را به آنچه دوست داری قسمت می دهم ، دستهای کوچکم را از دامانت جدا مکن و راهم را همیشه بسوی خودت هموار کن.

راستی که گریه فقط برای غم و غصه نیست ، گریه ی برای درک شیرینی یک مفهوم و برای لذت حضور تو زیباتر است . آری حاضرم شب تا به صبح اشک بریزم و این چشمهای پر از التهاب را برای تو بارانی کنم.

جدایم مکن که ، این عشق و شور را دوست دارم . دوست دارم سر به سجده نهم و این نعمتت را بارها و بارها شکر کنم و اشک ِ شکر بریزم .

آه خدای من ، لا تکلنی الی نفسی طرفة عینٍ ابدا 

 


کلمات کلیدی: دل نوشته، لطف الهی، رحمت الهی، مناجات نامه، درد دل، آسمانی، بارانی، سوز و اشک، اشک

آنچه در طلبگی می گذرد!

ســین.میــــم دیدگاه


از هر طرف که رد میشی یکی یه تیکه بارت می کنه ، جوجه آخوند ، حاج آقا تقبل الله ، ووو از این قبیل عنایات که شامل حال ما طلبه ها می شه. این جمله رو گفتم تا حرفم رو از همین جا شروع کنم.

دنیای طلبگی هم مثل بقیه ، برای خودش دنیائیه . دنیایی که از ابتدا تا انتهاش شیرینی و لذت حضور خدا موج می زند اما سختی های خودش رو هم دارد. از وقتی که یک طلبه وارد حوزه میشه ، تمام نیرو و کشش فامیل و بعضا خانواده چماق میشه توی سر این طلبه . و از راه های مختلف سنگ میذارند جلوی پاش ، با تمام اینها طلبه به مسیر خودش ادامه میده.

بعضا خانواده ی طلبه ای از لحاظ مالی در وضعیت مناسبی بسر می بره و اتفاقا با طلبه شدن پسرشون مشکلی نداره ، که در این حال طلبه با حمایت خانواده می تونه راحت به زندگیش سر و سامان بده. اما اکثر طلبه ها در وضعیتی نیستند که بتونند با پول و در آمد طلبگی زندگی مرفه و بی دردسری داشته باشند.

باید عرض کنم کم در آمدترین قشر جامعه ما در حال حاضر همین طلبه ها هستند که شاید میشه گفت حداکثر حقوقی که دستشون رو می گیره 500 هزارتومان هست . البته این مبلغ رو هم همه ی طلبه ها نمی تونن بدست بیارند ،‌و تنها عده ی خاصی از طلبه ها که دست به کارهای اجرایی حوزه دارند می تونن در بیارند مثل اساتید و کارمندان حوزه .

طبق بررسی هایی که صورت گرفته حدود 90 درصد طلبه ها زیر خط فقر زندگی می کنند . با این حال هم طلبه ها به این زندگی طلبگی راضی و قانعند هر چند به مشکلات زیادی ممکن است بر بخورند.

از این رو تمام اتهاماتی که به روحانیت زده میشه مبنی بر اینکه : روحانی جماعت ، از دولت پول میگیره و... همه و همه حرفهایی است که هیچ پشتوانه و اعتباری ندارد.

آنچه مهم است این است که روحانیت ما ، با همین مبالغ کم و ناچیز به راحتی و آرامش به زندگی خود ادامه می دهند و هیچ باکی از بی پولی و... ندارند. روحانیت عظیم الشأن شیعه از زمان صدر اسلام تا حال سرمایه و منبع مالی بخصوصی نداشته و ندارد ، تنها منبعی که می توان ذکر کرد ، استفاده از وجوهات شرعیه ای است که سهم امام زمان (عج) نامیده می شود. ، که به مقدار خیلی کم بین طلبه ها تقسیم می شود.

به هر حال حرفم را خلاصه می کنم در اینکه ، سعی کنیم هر حرفی در هر زمینه ای می زنیم ،بر اساس علم باشد . بقول علامه حسن زاده آملی : آی مردم ! دلسوزتر از ما(عمامه بسرها) کسی رو برا خودتون پیدا نمی کنید.

اگر تمام عقده ها و حرفهایی را که شنیده ایم و یا به اشتباه دیده ایم کنار بیندازیم ، خواهیم دید که هیچ قشر و هیچ نهادی حاضر نیست با این مبلغ کم و ناچیز قدم از قدم بر دارد اما آنچه که روحانیت را در این مسیر ثابت قدم می کند توکل بخدا و بدنبال رضایت حضرت حق رفتن است و بس.

 


کلمات کلیدی: هدف شناسی، طلبگی، زندگی، صراط مستقیم، علم و عمل، دست نوشت، یادداشت ها، احترام به روحانیت، عمامه به سرها، طلبه، حوزه

<      1   2   3   4   5   >>   >
?بازدید امروز: (24) ، بازدید دیروز: (52) ، کل بازدیدها: (694851)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ