شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام‌هاي ارسالي

ساعت ویکتوریا
+ سلام بر مديريت پارسي بلاگ دوست و برادر عزيزم آقاي *فخري* بزرگوار و سر دبير بزرگوار خواهر بزرگوارم سركار خانم *سادات موسوي * و اساتيد بزرگوارم *تبسم بهار،طيبه علي،دكتر سخني،محمد عابديني،آقاي معزي،آقاشيرحفاظ،آقاي سلماني،پوريا،آقاي قمي ،راشد خدايي ،قاصدك ،مهندس افشار و آقاي رئيسي پور* كه در دومين دوره دبيري زحمت كشيدند و مطالب دوستان را برگزيدند از همه ي شما بزرگواران بي نهايت سپاسگزارم .
*اميدوارم زحماتتون مقبول درگاه الهي واقع شده باشه اينم هديه از طرف من به شما بزرگواران .اگه گل دوست داريد كه گل بدم خدمتتون :)*
خدا رحمتش كنه :)
بعدی همه 15 نظر قبلی
سلام جناب سيدمرتضي گرامي ممنون:)
سلام خواهر بزرگوار . خواهش ميكنم وظيفه بود . عاقبتتون بخير
+ داشتم در آرامگاه پارسي يار چرخي مي زدم و پروفايل ها و وبلاگ هاي خاموششان را نگاهي مي کردم. با خودم گفتم اين خانه هاي خالي از سکنه، زماني ساکناني داشته اما حالا جز آثاري، از آنها هيچ باقي نمانده است. *مي دانم که اين خانه هم زماني بي سکنه مي شود و ما مسافران ديار ديگر مي شويم و در آنجا حسرت ها خواهيم خورد براي روزهايي که ساکن اين خانه ها بوده ايم .* حالا که فکرش را مي کنم مي بينم چقدر دلم ...
محب
101/9/30
براي ساکنان اين خانه هاي مجازي تنگ شده و چقدر حس غريبي دارم. کاش ميشد برگشت به همان زمان ها که همسايه بوديم و هر روز يا هفته اي يک روز حداقل همديگر را ملاقات مي کرديم و احوال يکديگر را مي پرسيديم.
مي خنديديم و يا گاهي اوقات گريه مي کرديم با هم. شادي روحتان اي دوستان عزيز تر از جان در اين دومين روز محرم الحرام صلواتي هديه مي کنم و آرزو مي کنم همين امروز همنشين سفره ي ارباب بي کفنتان اباعبدالله الحسين باشيد.
+ *به عظمت وسختي آن روز هنوز فکر نکرده ام...* *قُلْ لِعِبادِيَ الَّذينَ آمَنُوا يُقيمُوا الصَّلاةَ وَ يُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فيهِ وَ لا خِلالٌ *(31ابراهيم) به بندگان من كه ايمان آورده‏ اند بگو:پيش از آن كه *روزى بيايد كه در آن نه معامله باشد و نه‏ دوستى* نماز را به پاداشته و از آنچه روزيشان داده‏ ايم پنهان و آشكار را انفاق كنند
إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ (1) لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ (2) خافِضَةٌ رافِعَةٌ (3) إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا (4) وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا (5) فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا
وقتى قيامت واقع شود(مؤمنين رستگار،و كفار زيانكارمى‏شوند(1). وقوع قيامت دروغ نيست(2). اين واقعه تمامى روابط و معيارها را زير و رو مى‏كند(3). و با زلزله‏ اى واقع مى ‏شود كه زمين را به شدت تكان مى‏ دهد(4). به طورى كه كوه‏ها چون آرد خرد شوند(5). و سپس به صورت غبارى در فضا پراكنده گردند
سلام عليکم ، واقع شود ؟ يا واقع شد ؟
+ امروز هر جور مي خواهي زندگي کن هر جور مي خواهي حرف بزن هر جور مي خواهي نگاه کن و هر جور مي خواهي عمل کن اما به اين هم فکر کن شايد فردا خاکها ، نگذارند هيچ حرکتي کني *پس تا فرصت هست،حرکت کن و قدم هايت را مطئمن بردار*
زيبا و عالي
+ سلامي چو بوي خوش آشنايي روز همه بخير و خوشي از قديميا و جديديا کيا هنوز حضور دارن؟:)
* وکيل *
سلام ببخشيد شما کاربر جديد هستين؟
* وکيل *
خوش اومدين :)
بعدی همه 19 نظر قبلی
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} ممنون از محبتتون بزرگوار.عاقبتتون بخير
*قاصدك*
سلام بله ما همچنان هستيم
+ [پيامک] پرثمرترين و عميق ترين ساعات عمر آدمي،لحظه ي بيداريش در سحر است *آن را با شب نشيني هاي پوچ از دست ندهيم*
احسنت......... ممنون.
+ ما سوختگان دنيا هنوز به فکر رسيدن به بهشت مي چرخيم غافل از آنکه بهشت نه تنها بهاي ما نيست بلکه بهاي يک لحظه ي ما هم نيست . *او* ما را آفريد تا در کنار خودش جاي دهد ، اما ما دلخوش به عبادتهايي هستيم که هنوز نمي دانيم ما را تا کجا خواهد رسانيد! *اي نفس ! مطمئني به بهشت ميرسي ؟ اگر يقين داري ،آيا فکر مي کني بهاي روح و جسمت تنها اين است و بس؟*
+ *... به ما ايراد مي­گيرند که چرا اين همه مي­آييد مشهد؟* چرا نياييم؟ آدم تا نفهمد از اين­ها چه گرفته، حق دارد رها کند و برود اينور و آنور، ولي وقتي که مي­فهمد از اين منابع چه به دست آمده و چقدر راه­ها نزديک شده، آن موقع آدم هر کجا که ولش کنند مثل گربة مرتضي علي(ع) بر خواهد گشت اينجا! من گاهي شده در قم اگر يک پنجشنبه، جمعه فرصتي باشد، يکي از دوستان ماشين داشته باشد و بگويد بيا برويم مشهد،من حتّي...
اگر يک هفته قبلش به مشهد رفته باشم، رويم نمي­شود بگويم که نمي­آيم. حتّي شده در شب، گير مي­کرديم، راه مي­افتاديم و مي­آمديم. عصر چهارشنبه از قم حرکت مي­کرديم و مي­آمديم تهران، ده، دوازده ساعته، با چه بدبختي از آن جاده مي­آمديم، (با داستان­ها و وضعيت هايي که بماند!) مي­رسيديم مشهد. دو تا زيارت نکرده، دوباره غروب راه مي­افتاديم بر مي­گشتيم.
چرا آدم اين طور مي­شود؟ ما، دربدري­هاي ديگر را نديده­ايم. ما دويست سال دربدري سلمان را هنوز نفهميده­ايم. اين است که براي­مان سخت است که دو روز در بيابان­ها برويم. چرا به مشهد مي رويم؟! چرا نرويم؟!
*اگر بدانيم از اين بيت چه به ما رسيده، آنوقت، باور کنيد مدهوش مي­شويم. ما هنوز از فضل و عنايتي که اينها داشته­اند در خوابيم و هنوز بيدار نشده­ايم که ببينيم چه داريم. نمي­دانيم عنايت­ها چه بوده و از چه چشمه­هايي سيرابمان کرده­اند...*
*هنوز تشنگي را نچشيده­ايم و هنوز آنچه که چشيده­ايم را نمي دانيم چقدر ارزش دارد. هنوز نفهميده­ايم اينجا چه بوده که ما از آن نوشيده­ايم. اين است که شاکر هم نيستيم.*استاد علي صفايي حائري
+ شاگردانش مي گفتند : وقتي مي ديديم استاد ، سرحال و خوشحال و شاد است ، يقين پيدا مي کرديم که گرفتاري ها و مشکلات و بلاهايش بيشتر شده . وقتي مي ديديم ، افسرده و ناراحت ، گوشه اي نشسته ، مي فهميديم که از گرفتاري و بلاهايش کم شده. رسيده بود به نقطه اي که مي گفت : اگر در بهشت به ما بگويند : نماز نخوانيد ما چکار بايد بکنيم ؟ آيت الله سيد علي قاضي کسي بود که اينگونه، شعر حافظ را تفسير کرد :...
*هنگام تنگدستي در عيش کوش و مستي /کين کيمياي هستي ، قارون کند گدا را*
+ در ملکوت اعلا جز شهيد زنده نيست و حيات ديگران اگر هم باشد به طفيل شهداست. ... شهيد سيد مرتضے آوينے
+ عاشقان عاشق بلايند ... و چه بلايي بالاتر از اينکه ببيني و بسوزي و بگرييي و بگذري؟
+ به نماز سيد كه نگاه مي‌كردم، ملائك را مي‌ديدم كه در صفوف زيباي خويش او را به نظاره نشسته‌اند. رو به قبله ايستادم. اما دلم هنوز در پي تعلقات بود. گفتم: «نمي‌دانم‏, چرا من هميشه هنگام اقامه نماز حواسم پرت است.» به چشمانم خيره شد. *«مواظب باش! كسي كه سرنماز حواسش جمع نباشد، در زندگي نيز حواسش اصلاً جمع نخواهد شد.»*
گفت و رفت. اما من مدتها در فكر ارتباط ميان نماز و زندگي بودم. «نماز مهمترين چيز است، نمازت را با توجه بخوان» (1). بار ديگر خواندم, اما نماز سيد مرتضي آويني چيز ديگري بود.
اما نماز سيد مرتضي آويني چيز ديگري بود.@};-
+ *تاجر از سرمايه اش نمي خورد...* يک شب که دکتر طبق برنامه اش براي تهجد و نماز شبش بلند شد گفتم :خيلي خسته ايد بعد از چند شب بي خوابي امشب را بيشتر استراحت کنيد. گفت:تاجر اگر از سرمايه اش بخورد ورشکست مي شود *شهيد مصطفي چمران*
بندگي و طاعت هاي ما ، همه سرمايه هاي ما هستند و آنچه از اين ها عايد ما مي شود ، سود سرمايه ي ماست . مبادا از سرمايه ي خود بخوريم ...
+ ديندار آن است که در کشاکش بلا ديندار بماند، و گرنه، در هنگام راحت و فراغت و صلح و سلامت، چه بسيارند اهل دين.
بسيار آموزنده بود خدا قوت
+ با سلام خدمت آقاي فخري و دوستان بزرگوار !<br>قضيه اين وبلاگ چيه كه هر سري ميخوام يه مطلب بذارم اگه گزينه ي *يادداشت همواره در صفحه اول و در بالاي ديگر مطالب نمايش داده شود (پست ثابت)[جديد]* رو بزنم ديگه لينك خود مطلب باز نميشه مستقيم ميره توي صفحه اول وبلاگ و هر كاري هم بكنم لينك خود مطلب خالي مياد؟؟؟
يه نفر راهنماييم كنه لطفا
سيد من بلد نيستم والا در خدمت سادات ذوي العز و الاحترامم
همه 8 نظر
از خادم الشهداء عزيز هم ممنونم
چراغ جادو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top